جلسه شانزدهم
جلسه 16
06/08/1403
ادامه اصول مبین نسبت عقل و وحی
اصل هشتم: تفکیک اصول عقلی از اصول عقلانی
اصول عقلانی با اتکا به اصول عقلی ولی با استفاده از دانش زمان برساخت می شوند.
این اصول به ظاهر عقلی هستند ولی در درونش گزاره های مربوط به یک دانش وجود دارد.
برخلاف اصول عقلی که برای همه روشن و مشترک بوده و حداکثر نیازمند تنبه هستند، این اصول این گونه نیستند.
مثال: تقسیم موجود به مادی و مجرد یا تقسیم به جوهر و عرض. وجود امر قائم به ذات یک اصل عقلی است ولی مصداقش یک اصل عقلانی است.
نکته: اصول عقلائیه که در علم اصول مطرح می شود را امتداد اصول عقلی می دانیم و گرنه اعتباری ندارد.
اصول عقلانی یک پایه حجیتش در عقل است و پایه دیگرش در علم.
استدلالهای متکلمان عقل گرا غالبا از جنس اصول عقلانی است نه اصول عقلی.
اصول عقلانی قابل استفاده هستند ولی در محدوده خودش.
مثال: تبیین مساله خلقت انسان در عصر کنونی؛ چون که نه اصل عقلی داریم و نه می توان مستقیما به اصل شرعی تمسک کرد. لذا باید متمسک به اصول عقلانی شد.
سوال: جایگاه عقل و وحی در اصول عقلانی چیست؟
عقل: عقل که روشن است و باید بر پایه عقل باشد و هیچ اصل عقلی را نقض نکند.
وحی: باید به وحی مراجعه کرد تا از وحی استفاده حداکثری کرده تا تبیینش موافق با وحی باشد.
در جایی که با اصل عقلانی سر و کار داریم، وحی روشن گر است و افق گشایی می کند. جنبه های ذهنی انسان را روشن کرده و احتیاطهای معرفتی می دهد.
بالاتر اینکه اصول عقلانی باید بر اساس دین بازتولید شوند.
اصول عقلانی= اصول عقلی+ دانش زمان+ اصول وحی.
پس وحی تا اینچا چهار کارکرد داشت: 1- تنبیه بر اصول عقلی 2- منبع مستقل 3- مرجح و مویدی برای ادله عقلی 4- منبع تولید اصول عقلانی.
این چهار کارکرد ذره ای با حجیت ذاتی عقل منافات ندارند.
با توجه به این نکته باب گسترده ای در دانش کلام گشوده می شود. با این ادعا نه تنها دانش کلام تمام مزیتهای فلسفه- که به دنبال کشف حقایق است- و مزیتهای دانش فقه- که به دنبال فهم دین است- را دارد بلکه علاوه بر آن می تواند به زبان عصر گفتگو کند.
کلام خط مقدم مواجهه معرفتی خط ایمان با خط کفر است نیز در درون جامعه ایمانی در مواجهه با شبهات.
بدون نظر