جنگ احد ۲
احد
السبت, مارس 31, 2012
10:16 ق.ظ
03/31/2012
10:18 ق.ظ
عزاداری زن های قریش به مدت یک سال بعد از جنگ بدر
یزید: لیت اشیاخی ببدر شهدوا
سعید بن عاص نزد قبر پیامبر: یوم بیوم بدر
ورود لشکر قریش همراه با خنیاگران به احد نزدیک مدینه
اخبار رسیدن مشرکین به احد به پیامبر
محور های بحث
1. تعارض سیره با قرآن
2. وضعیت ایمانی مسلمانان در احد
3. جعل فضایل برای خلفا در احد
4. نقش منافقین در احد
5. فضایل امیرالمؤمنین
نکته: فضای کلی آیات 121 تا 181 سوره آل عمران مربوط به احد است
نحوه خروج پیامبر از مدینه به احد:
1. (همراهی عبدالله بن ابی)سیره ابن هشام ج 3 ص67
2. (بازگشت عبد الله بن ابی)سیره ابن هشام ج 3 ص67(نقل دوم)
3. (مشورت پیامبر با اصحاب)طبری ج 3 ص 1388
سوال: گروه عبد الله بن ابی از کجا می دانستند جنگی در کار نیست؟
جعفری: مهاجرینی که تئوری خروج از شهر را مطرح نمودند منافق بودند.
}
وَ إِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقاعِدَ لِلْقِتالِ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ (121)
1. غدوت یعنی بامدادان و این معارض است با ادعای سیره: بیتوته ی پیامبر در مسجد الاستراحه
2. من اهلک اشاره به حرکت از مدینه دارد.
إِذْ هَمَّتْ طائِفَتانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلا وَ اللَّهُ وَلِيُّهُما وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (122)
1. اذ در دو آیه ی فوق به یک مقطع زمانی باز می گردد.
2. ولیهما (الله ولی الذین آمنوا)
3. الله ولی الذین آمنوا: منافقینی که مسلمان ظاهری بودند چون هَمَّتْ طائِفَتانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلا
4. ادعای سیره: این آیه درباره ی معتب بن قشیر است اما نفاق او بر همه آشکار است پس او مراد این آیه نیست.
5. بَلِ اللَّهُ مَوْلاكُمْ وَ هُوَ خَيْرُ النَّاصِرينَ (150)
وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (123)
1. نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ: کم به مسلمانان و منافقین باز می گردد.
...
لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظالِمُونَ (128)
1. شان نزول آیه در بیان سیره: نفرین پیامبر در حق: امر بن عاص ،حارث بن هشام و ابوسفیان و نزول آیه به این معنی که نفرینشان نکن چون اگر خدا بخواه آن ها را می بخشد.(فتابوا و اصلحوا وحسن اسلامهم و هذا حدیث ثابت فی حسن اسلام ابی سفیان و آن دو نفر (الروض الانف ج 6 ص 82))
a. نقد سیره:
i. در گزارش بخاری به جای ابی سفیان عبارت فلان آمده
ii. جمله اسمیه بر استمرار دلالت دارد،فرموده انهم ظالمون و نه انهم تائبون
لِيَقْطَعَ طَرَفاً مِنَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْ يَكْبِتَهُمْ فَيَنْقَلِبُوا خائِبينَ (127)
1. أَوْ يَكْبِتَهُمْ(تو سری زدن)
2. بخش دوم آیه محقق شد زیرا هدفشان کشتن پیامبر یا نابودی اسلام بود که به این هدف نرسیدند.
وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرينَ (144)
1. سیره: این آیه گزاره ای شرطی است اما ادعای شیعیان این است که این آیه اخباری است.
2. شي: بإسناده عن عبد الصمد بن بشير، عن أبي عبد اللّه عليه السلام، قال: تدرون مات النبيّ صلّى اللّه عليه و آله أو قتل؟، إنّ اللّه يقول: أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ (آل عمران: 144)؛ فسمّ قبل الموت، إنّهما سمّتاه! فقلنا: إنّهما و أبويهما شرّ من خلق اللّه. بحارالانوار ج 31 ص 641
3. دلالت آیه: وضعیت ایمانی مردم آن زمان پذیرای این لحن عتاب بوده است. تا احتمال عقلایی شرط مطرح نباشد شرط را بیان نمی کنند.
شواهد وضعیت ایمانی مسلمانان
*وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثيرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ في سَبيلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَكانُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرينَ (146)
*يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تُطيعُوا الَّذينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرينَ (149)
إِنَّ الَّذينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطانُ بِبَعْضِ ما كَسَبُوا وَ لَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَليمٌ (155)
1. عمر:روز جنگ احد ما دشمن را شکست دادیم و من فرار کردم.(تفسیر طبری ج 4 ص 144و193)
a. علاقه ی عمر به خواندن سوره آل عمران و نه بقره
2. وَ لَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ ان الله لا یغفر ان یشرک به
3. (زرار بن خطاب از مشرکین مکه بود عمر را دید ولی با نیزه او را نزد و ...)سیره ابن کسیر ج 3 ص 70
4. سیره حلبیه
فراریان از احد
وَ لَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذا فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَ عَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما أَراكُمْ ما تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُريدُ الدُّنْيا وَ مِنْكُمْ مَنْ يُريدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَ لَقَدْ عَفا عَنْكُمْ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ (152)
1. ادعای سیره
a. (تخلف تیر اندازان و شکست مسلمین) سیره ابن کثیر ج 3 ص 7
b. (فشل شدید یعنی ترک ماموریت)سیره ابن هشام ج 3 ص 121
c. ( )(تاریخ طبری ج 3ص 1394) که قرآن بر خلاف این گزارش می گوید ثم صرفکم عنهم یعنی شما را از آنها باز داشت.
2. ادعای ما
a. فشلتم مربوط به تمام مسلمانان است
b. تخلف رمات صحیح است اما تمام قضیه نیست
c. تحسونهم یعنی قتال شدید و تن به تن پس فشلتم مربوط به میدان جنگ است نه شکاف کوه (رمات)
d. وظیفه رمات پشتیبانی بوده و نه جنگ
e. تیراندازان اجازه ی قتال نداشتند
3. اشکالات:
a.
... ما تحبون بیشتر به تیر اندزان می خورد(دیدن غنیمت) ما تحبون به پیروزی های اول جنگ باز می گردد
آیا منافقان علاقه نداشتند مسلمانان پیروز شوند هرچند منافقان اندک بودند ولی رهبری تعداد زیادی از مسلمین را به عهده داشتند. که البته سست ایمان بودند.
امیرالمؤمنین با کشتن 9 تن از اصحاب الویه محاسبات منافقان را به هم ریختند
ممکن است اول آیه مربوط به کل لشکر اسلام باشد و فشل شدن مربوط به تیر اندازان حتی اذا فشلتم نشان می دهد مه همان ها که می جنگیدند فشل شدند
اگر علی حمزه می جنگیدند چرا خطاب آیه به تمام مسلمین است
إِذْ تُصْعِدُونَ وَ لا تَلْوُونَ عَلى أَحَدٍ وَ الرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ في أُخْراكُمْ فَأَثابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِكَيْلا تَحْزَنُوا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا ما أَصابَكُمْ وَ اللَّهُ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ (153)
1. تصعدون یعنی خودتان را به زور از کوه بالا کشیدید.(اشاره به فرق اصعاد با صعود)
2. گزارش های سیره:
a.
(عدم همراهی پیامبر با فراری ها) مسند احمد ج 4 ص 293
(پیامبر پیشاپیش مردم می گریخت)(فضیلت طلحه و زبیر) سیره ابن کسیر ج 3 ص 70
(پیامبر با آنها فرار کردند) سیره ابن هشام ج 3 ص 601
بخاری ج4 ص 197
b. نقد سیره: شرح ابن ابی الحدید ج 13 ص 278
نکته: «قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ: وَ اللَّهِ مَا كُنَّا نَعْرِفُ الْمُنَافِقِينَ فِي زَمَانِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِلَّا بِبُغْضِهِمْ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلَام
تاریخ بغداد ج13 ص 55 ، شواهد التنزیل ، (سنن ترمذی ج 5ص 298 این داستان را قبول نکرد چون گفته وقتی عثمان مرد کافر بود)
نکته: درتفسیر آیه مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلاً (23) آورده اند که طلحه را جزو من قضی نحبه شمرده اند در صورتی که هنوز زنده بود!
پوشاندن وجود منافقین در احد
ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعاساً يَغْشى طائِفَةً مِنْكُمْ وَ طائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ في أَنْفُسِهِمْ ما لا يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كانَ لَنا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ ما قُتِلْنا هاهُنا قُلْ لَوْ كُنْتُمْ في بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلى مَضاجِعِهِمْ وَ لِيَبْتَلِيَ اللَّهُ ما في صُدُورِكُمْ وَ لِيُمَحِّصَ ما في قُلُوبِكُمْ وَ اللَّهُ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ (154)
1. ادعای سیره:
a.
(در حال جنگ خوابشان برد)صحیح بخاری ج 6 ص 48 کجای این خواب آلودگی امنیت برای مسلمانان آورده است؟
ثم اشاره دارد به بعد از بالا رفتن از کوه
(در زیر کلاه خود خوابشان برد) سنن ترمذی ج 5 ص 230 قرآن می گوید طائفته منکم و نه فقط یک نفرتان
b. (پیامبر کشته شده)سیره ابن هشام ج 3 ص از انس بن نضر
نظریه آقای جعفری: خواب برای جلو گیری از نزاع داخلی بود
ضعف ایمانی مسلمین
الَّذينَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظيمٌ (172)
واقعه ی حمرا الاسد؟
نکات نهایی
1. خالی کردن گردنه توسط رمات برای جمع آوری غنایم غیر منطقی است
2. حتی در آیه ی 152 به صدق بر نمی گردد چون خدا خلف وعده نمی کند، پس الزاما به تحصون باز می گردد.
3. خطاب آیه عمومی است و غالب مخاطب را در بر می گیرد چون خطاب به اکثریت وسرزنش اکثریت عقلا قبیح است.
4. تحصونه در عربی به جنگ تن به تن باز می گردد پس رمات مورد بحث نیستند.
5. دو احتمال ترجمه داریم: ؟
بدون نظر