نفاق ۲
بحث ما در مورد اثبات وجود منافقین در مکه با استفاده از آیات قرآن بود. در جلسه های پیش آیات 10 و 11 عنکبوت را به عنوان شواهدی آوردیم. در این جلسه برای نمونه دو مورد دریگر را بررسی می کنیم:
ابتدا آیات 27 و 28 سوره ی انعام:
وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآَيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ(27) بَلْ بَدَا لَهُمْ مَا كَانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ(28)
داستان جهنمیانی است که آنها را در کنار جهنم نگه می دارند، می گویند ای کاش بر گردیم و دیگر تکذیب آیات خداوند را نکتیم. بلکه برای آنها آشکار شد آنچه را که از قبل پنهان می کردند.(بدا ماضی است ولی در حکم مستقبل محقق الوقع است. به قرینه ی آنکه هنوز قیامت اتفاق نیفتاده است.)بحث آیه هم بحث کفار است، زیرا در آیه ی قبل تکذیب آیات خداوند را داریم. حال چه چیزی را مخفی می کردند که روز قیامت آشکار می شود؟ جواب آنکه آنها کفرشان به خداوند را مخفی می کردند و دلالیل این ادعا هم در ذیل خواهد آمد. و وقتی آن را مخفی می کنند منافق هستند.
در پله ی اول باید مکی بودن آیه را بررسی کنیم. در مورد مکی بودن آیه شکی در آن نیست. چرا که تمامی افراد قبول دارند که این آیه مکی است و مخالفی هم ندارد.
برای نمونه: تفسير ابن كثير - ابن كثير - ج 2 - ص 126/حدثنا حجاج بن منهال حدثنا حماد بن سلمة عن علي بن زيد عن يوسف بن مهران عن ابن عباس قال : نزلت الانعام بمكة ليلا جملة واحدة
حال باید ظاهر آیه و در پله ی بعد نقل های اهل سنت را در مورد محتوی آن بیاوریم. ما برای نشان دادن اینکه ظاهر آیه به بحث منافقین مربوط می شود، به مفسرین اهل سنت رجوع می کنیم و برداشت های آنها از ظاهر آیه را می آوریم. با این کار به طور ضمنی نقل های اهل سنت را در تایید اینکه این آیه در مورد منافقین است، آورده ایم. یعنی ما پله ی دوم و سوم را با هم طی می نماییم.
تفسير الرازي - الرازي - ج 12 - ص 194/قال بعضهم : هذه الآية في المنافقين ، وقد كانوا يسرون الكفر ويظهرون الإسلام ، وبدا لهم يوم القيامة ، وظهر بأن عرف غيرهم أنهم كانوا من قبل منافقين
در حالی فخر رازی این سخن را آورده که از سنی های بسیار متعصب و باهوش است. اگر سواد فخر رازی را 100 قصمت کنیم و آن را به ابوبکر بدهیم ابوبکر بی سواد، با سواد خواهد شد. در ذیل آیه ی" و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا " نشان خوبی است برای آنکه نشان دهد این آدم در چه سطحی از خباثت است. او همچنین تمام نبوغ خود را گذاشته و 33 دلیل در ذیل آیه ی ولایت برای رد کردن ارتباط آن با حضرت علی آورده.
تفسير القرطبي - القرطبي - ج 6 - ص 410/واختلفوا في معنى ( بدا لهم ) على أقوال بعد تعيين من المراد ، فقيل : المراد المنافقون لان اسم الكفر مشتمل عليهم ، فعاد الضمير على بعض المذكورين ، قال النحاس : وهذا من الكلام العذب الفصيح
او یک اشکالی می کند که خودش هم جواب می دهد.می گوید آیه قبل که در مورد همه ی کافرین است. پس چرا در این آیه ضمیر لهم تنا به بخشی از کافرین برگردد. که خودش هم جواب خودش را می دهد و نقل می کند که گفته شده: این گونه ارجاع دادن خود از راه های زیبا کردن و فصیح کردن کلام است.
تفسير البيضاوي - البيضاوي - ج 2 - ص 402/ المعنى أنه كظهر لهم ما كانوا يخفون من نفاقهم أو قبائح أعمالهم
تفسير الآلوسي - الآلوسي - ج 7 - ص 129/ وقيل : الآية في المنافقين ، والضمير المرفوع لهم ، والمجرور للمؤمنين ، والمراد بالموصول الكفر أي بل ظهر للمؤمنين ما كان المنافقون يخفونه من الكفر ويكتمونه عنهم في الدنيا
البته آلوسی بحثی را مطرح می کند در مورد این که اِن کفر برای خودشان آشکار می شود یا برای مومنین، که برای ما مهم نیست، آنچه برای ما مهم است این که این آیه در مورد منافقین صحبت می کند.
این آیات در مکه نازل شده اند و بنابر آنچه گفته شد، این آیات در مورد منافقین است. پس این نیز نمونه ای دیگر است بر این که در مکه نیز منافق بوده است. البته باید توجه داده شود که با استفاده از قرائن، از نظر عقلایی، بسیار بعید است که خداوند این آیات را در مورد منافقینی گفته که در آینده خواهند آمد یا اینکه خداوند به مومنین هشدار دهد که منافق نشوند. یعنی این فرض که در مکه منافقی نبوده و تمامی صد در صد مسلمین خالص و راستین بوده اند، ولی خداوند اینچنین آیاتی را نازل کرده باشد از نظر عقلایی قابل قبول نیست. در نتیجه اگر این آیات در مورد منافقین بوده، پس حتما در آن زمان منافقینی در مکه بوده اند. و از همین جهت بوده که ابن کثیر سعی کرده- بر خلاف چندین نمونه ای که در بالا آورده شد- اصلا اینکه این آیه به منافقین مربوط است را نپذیرد و رد کند:
تفسير ابن كثير - ابن كثير - ج 2 - ص 131/ وقال الضحاك عن ابن عباس : هذه في المنافقين وفيه نظر فإن هذه الآية مكية والمنافقون إنما كانوا بالمدينة
و برای آخرین نمونه، آیات سوره ماعون را بررسی می کنیم:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ(1) فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ (2) وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ(3) فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ(4) الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ(5) الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ(6) وَيَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ(7)
در آیه 4 داریم: پس وای بر نمازگزارانی که نمازشان را سبک می شمارند، آنهایی که ریا می کنند...
ابتدا باید مکی بودن آیات را بررسی کنیم:
تفسیر المحرز الوجیز ابن عطیه آندلسی- صفحه 484: وهی مکیه بلا خلاف علمت.
گفته کل سوره ی ماعون در مکه نازل شده و هیج موردی خلاف آن ندیده، یعنی تمام افراد قبول دارند این سوره مکی است. فخر رازی و زمخشری و ثعلبی و.. هم گفته اند که این سوره مکی است.
حال باید ظاهر آیه را بررسی کنیم:
آیه گفته که وای بر نمازگزارانی که نماز را سبک می شمارند،کسانی که ریا می کنند. کسی که نماز را سبک می شمارد و ریا می کند، می تواند دو انگیزه داشته باشد، یا بخاطر هوای نفس و حب دنیا این طور است. یعنی مسلمان است ولی برای اینکه مردم خوششان بیاید نماز می خواند، یا اینکه کلا اعتقادی به دین و نماز ندارد.که در فرض دوم می گوییم منافق است. حال باید ببینیم این آیه در مورد کدام یک از این دو گروه است. حال اگر به آیات ابتدایی آیه نگاهی بیندازیم خواهیم دید که صحبت از مکذب به دین است. یعنی صحبت از کسانی است که می گویند دین دروغ است. همچنین ف که به ویلٌ چسبیده، فاء تفریع است. گفته آیا دیدی آنکه می گوید دین دروغ است، کسی که تیم را رد می کند، مسکین را طعام نمی دهد، پس وای بر نماز گزارانی که نماز را سبک می شمارند. صحبت کافر است. سیاق آیات راجع به کافر است. و کافر نمازگزار کیست؟ همان منافق است و همان اوست که نماز را سبک می شمارد و برای ریاء نماز می خواند.
این آیات در مکه نازل شده و در مورد منافقین صحبت می کند، از طرفی در ابتدای سوره فعل ماضی آمده و خداوند می گوید آیا دیدی؟ یعنی این منافقین قرار نیست تازه در مدینه پیدا شوند، بلکه در همان زمان در مکه وجود داشته اند. این پیامی است که یک عرب زبان غیر متعصب از ظاهر این آیات برداشت می کند.
حال در سومین پله نقل های اهل سنت را بررسی می کنیم:
اولین نمونه را از مفسر بزرگ ادیب می آوریم: جابر الله زمخشری در تفسیر کشّاف. سوال اینست که آیا ارتباط و بستگیی هست بین قسمت اول آیه که در مورد کافرین است و قسمت دوم که به نمازگزارانی اشاره می کند که نماز را سبک می شمارند؟. در این جا زمخشری می گوید:
الكشاف عن حقائق التنزيل وعيون الأقاويل - الزمخشري - ج 4 - شرح ص 289/ثم وصل به قوله ( فويل للمصلين ) كأنه قال : فإذا كان الأمر كذلك فويل للمصلين
بدون نظر