رفتن به محتوای اصلی

برگهٔ تازه

شخصیت شناسی:

انس بن مالک:

سنن بیهقی ج 8 ص 29 – ابن حجر فتح الباری ج؟ ص8 : سقایت مجلس شراب توسط انس بن مالک با حضور عمر به گفته ی خودش

خصال شیخ صدوق ج؟ : سه نفری که به پیامبر دورغ بستند انس ابوهریره عایشه

کنز العمال ج1 ص؟ : انس بن مالک آیه "سد الابواب" را در مورد خوخه ی ابوبکر دانسته.

فراهم سازی سپاه اسامه:

محورهای اصلی بحث:

1)شخصیت اسامه

2)دلیل اصرار پیامبر بر خروج برخی از مدینه

3)برنامه ر یزی سیره نویسان برای سانسور واقعیات این جریان

شخصیت اسامه:

صحیح بخاری ج4 ص213: اسامه از محبوب ترین ها نزد من است.

تاریخ ابن عساکر ج 8 ص 89: فاطمه را هم استثنا نکرد. (ما حاشا فاطمه: «ما» مای نافیه یا مای تعجبی)

نظر آقای جعفری: این (فرماندهی سپاه) فضیلتی برای اسامه نیست بلکه طعنی است برای اعضای سپاهش. روایت جعلی ساختند تا تخلف او را توجیه کنند.

دلیل اصرار پیامبر بر خروج:

نظر آقای جعفری: خنثی سازی توطئه ی غصب خلافت

تاریخ ابن عساکر ج2 ص47: پیامبر امر به تجهیز جیش اسامه کردند و تاکید بر عدم بازگشت داشتند و امرشان را تکرار می کردند. مثیلمه و اسود ظهور کرده بودند و منافقین هم به فرماندهی اسامه شکایت داشتند.

ابن هشام ج4 ص1025: فرستادن اسمه بن زید به سرزمین فلسطین

تاریخ دمشق ابن عساکر ج2 ص49: چهره های مشهور در سپاه اسامه بودند

طبقات کبری ج2 صفحه 189: بوبکر گفته اگر سگ و گرگ ها دور من نبودند فرمان پیامبر را لغو نمی کردم

برنامه ریری سیره نویسان برای سانسور واقیت:

داستان سپاه اسامه اضطراب دارد. دلایل اضطراب حدیث،گزارش های متناقض در این زمینه و تطهیر منافقین برای تخلف از فرمان پیامبر:

1) قضیه بیماری پیامبر بود بعد اسامه را فرستادند.

2) بحث اسامه همزمان با ظهور مثیلمه کذاب بود که نهایتا همین باعث تشکیل سپاه شد

3) همزمانی حرکت سپاه اسامه با بیماری پیامبر

 4)در حال حرکت بودند که خبر فوت پیامبر رسید و برگشتند

 5) در این گزارش وفات پیامبر روزی غیر از دوشنبه بود.

 سبل الهدی و الرشاد ج6 ص 250: (10 محرم)

 ابن تیمیه ج32 ص 178:؟

ابن ابی الحدید ج1 ص160: حال پیامبر سنگین بود اسامه نزد پیامبر آمد بعد پیامبر او را دعا نمود سپس اشاره فرمود که لشگر را جمع کند.

رزیه یوم الخمیس:

محورهای اصلی بحث:

1) شرح واقعه

2) نکات سیره در ذیل این موضوع

3) پیامبر چه چیزی را می خواستند بگویند

شرح واقعه:

بخاری ج 5 ص 138: ان الرجل لیهجر

بخاری ج7 ص9: ان الرجل لیهجر

نکات سیره ذیل موضوع:

الف) عمر پیامبر را رد کرد.

؟: الراد علی الرسول کافر

سوره ی مبارکه حشر آیه 7: ما اتاکم الرسول فخذوه

سوره ی مبارکه نجم آیه 3: و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی

ب) عمر صدایش را بر پیامبر بلند کرد.

سوره ی مبارکه حجحرات آیه 2: لا ترفعوا اصواتکم فوق صوت النبی

ج)دعوا و نزاع نزد پیامبر

د)پیامبر را عصبانی کردند.

ه)حسبنا کتاب الله

بحث کلامی (شرف الدین عاملی در کتاب المراجعات بحث کرده)

پیامبر چه چیزی را می خواستند مکتوب کنند:

نظر اقای جعفری: نام غاصبان را مکتوب کنند. (حدیث سلیم)

نظر سیره:

بخاری ج4 ص66: فامرهم بثلاث. اولین آن اخراج مشرکین از جزیره العرب بود. دوم آنگونه که می خواهم از میهمانان پذیرایی کنید. سومی را هم بیاد ندارم یا پیامبر چیزی نگفته.

تاریخ ذهبی ج1 ص 380: عایشه گفته می خواسته به خلافت ابابکر وصیت کند

مقاصد تفاتازانی ج5 ص281 : ؟

سوال: پیامبر که می دانستند اجازه سخن گفتن نمی دهند چرا درخواست دوات کردند؟ و چرا با وجود اهانت چرا کتابت نکردند؟ (سید شرف الدین گفته است با این حرف، عمر باب احتجاج را بسته است. و این که اگر پیامبر ادامه می داد رسالتش را انکار می کردند و باب طعنه بر پیامبر گشوده می شد)

شهادت پیامبر

نظر اهل بیت: پیامبر به شهادت رسیدند

تفسیر عیاشی ج1 ص200: از امام صادق نقل شده است که پیامبر را عایشه و حفصه مسموم کرده اند.

مناقب شهر آشوب ص175: امام حسن علیه السلام: من با سم کشته می شوم همانند پیامبر

نظر موافق در سیره:

طبقات ابن سعد ج2 ص201: عبدلله بن مسعود حاضرم 9 بار قسم بخورم که پیامبر کشته شده است.

مستدرک حاکم نیشابوری ج3 ص59: لقد سم الرسول و سم ابی بکر

(سم در خیبر داده شده یا ترور توسط منافقین انجام شده است. معرفی کتاب: هل اغتیل النبی )

انکار رحلت پیامبر توسط منافقین

محورهای اصلی:

1) اصل انکار توسط منافقین

2) مجازات مدعیان

3) ادامه توطئه توسط ابوبکر

اصل انکار توسط منافقین:

عمر گفته إن الرسول ما مات ولکن ذهب الی لقاء ربه (مانند موسی که رفت و برگشت)

سیره ی ابن هشام ج4 ص305:

بخاری ج2 ص70:

هدف انکار: زمان را تلف کنند تا ابوبکر برسد. ممکن بود وصی پیامبر کار را بدست بگیرد.

مجازات مدعیان:

عمر گفته هر کس خلاف این را ادعا کند سر او را می زنم

سیره ابن هشام ج4 ص305:

بخاری ج2 ص70:

ادامه توطئه توسط ابوبکر:

ابوبکر که رسید گفت پیامبر فوت کرده و شورع به توجیه کار عمر نمود. (من کان یعبد محمد فان محمد قد مات و من کان یعبد الله فان الله حی لا یموت – کنایه به دوستان پیامبر و برنامه ی از پیش تعیین شده)

سیره ابن هشام ج4 ص305:

بخاری ج2 ص70: