جلسه ششم
جلسۀ 6-980
یکشنبه - 25/06/1403
أعوذ باللّه من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمد للّه ربّ العالمین و صلّی الله علی سیّدنا محمّد و آله الطاهرین سیّما بقیّة اللّه في الأرضین و اللعن علی أعدائهم أجمعین.
بحث راجع به ادلۀ منکرین وجوب تسلیم بود.
یکی از ادلهای که ذکر شد این موثقۀ زراره بود: سألته عن الرجل یصلی ثم یجلس فیحدث قبل ان یسلم قال تمت صلاته. که گفته شد این با جزئیت سلام سازگار نیست.
آقای خوئی فرمودند: سلام انصراف دارد به السلام علیکم و چون این فرض کرده که فقط قبل از السلام علیکم بوده این حدث یعنی تشهد با مکملاتش که السلام علینا و علی عباد الله الصالحین است قبلا گفته شده، بعد از السلام علینا و علی عباد الله الصالحین که مکمل تشهد است و قبل از سلام که منصرف است به السلام علیکم حدث از او صادر شد، امام در این فرض فرمودند تمت صلاته چون السلام علینا و علی عباد الله الصالحین هم مخرج از نماز است.
ما عرض کردیم این عرفی نیست که ما قبل ان یسلم را بگوییم بعد ان یقول السلام علینا و علی عباد الله الصالحین و قبل ان یقول السلام علیکم، این عرفی نیست. اینکه آقای خوئی اصرار دارند که سلام در روایات منصرف است به سلام اخیر، بر فرض درست باشد و لکن آیا این تعبیر هم منصرف است به اینکه بعد از تشهد و گفتن السلام علینا و علی عباد الله الصالحین حدث صادر شده؟ قبل از اینکه سلام نماز را بدهد حدث از او صادر شد، شاید تشهد را گفته، السلام علینا که مستحب است نگفته؟
[سؤال: ... جواب:] قبل از اینکه السلام علیکم بگوید و بعد از تشهد واجب بدون اینکه السلام علینا بگوید حدث صادر شد. ... فیحدث قبل ان یسلم کجا دارد که فیحدث بعد ان یتشهد و یقول السلام علینا و علی عباد الله الصالحین و لکن قبل ان یقول السلام علیکم احدث، آخه این را از کجای روایت در میآورید. اینها عرفیت ندارد.
و لذا به نظر ما باید جواب دیگری دارد. جوابی که دیروز هم دادیم که گفتیم این روایت خبر ظنی الصدور است و مخالف روایاتی است که قطعی الصدور است اجمالا هست، میشود خبر شاذ نادر در مقابل خبر مشهور، ما دیروز یک عبارتی داشتیم میخواهیم اصلاح کنیم. گفتیم این خبر میشود مخالف خبر قطعی الصدور و الجهة، یعنی هم قطعی الصدور است اخبار تحلیلها التسلیم هم قطعی الجهة هستند یعنی احتمال تقیه در آنها نیست و ما از دلیل طرح خبر مخالف کتاب تعدی کردیم همانطور که آقای صدر هم دارد به هر خبر ظنی که مخالف کتاب است یا مخالف خبر قطعی الصدور است که ما گفتیم قطعی الصدور و الجهة باشد اما اشکال این است که این اخبار تحلیلها التسلیم کی میگوید قطعی الجهة است؟ اینها موافق است با فتوای مالک، احمد بن حنبل، شافعی، شاید فی علم الله امام نظرشان این بود که تسلیم واجب نیست و احداث حدث قبل از تسلیم عمدا هم جایز است منتها رعایت جو عمومی مدینه و فقهای مدینه را کردند تقیه کردند. این هشت روایت که امام علیه السلام برخی از اینها را فرموده که شده قطعی الصدور، اینها قطعی الجهة نیست.
و لذا جایگزین بیان دیروز دو تا بیان امروز هست که عرض میکنم:
یکی اینکه بگوییم مقبولۀ عمر بن حنظله میگوید المجمع علیه بین اصحابک یؤخذ به و یترک الشاذ النادر، بنا بر اینکه مراد از المجمع علیه بین اصحابک این است که خبر صدورش قطعی باشد که برخی مثل آقای خوئی میگویند، آن هشت تا روایت صدورشان قطعی است اجمالا، ولی این موثقۀ زراره شاذ نادر است یعنی صدورش قطعی نیست.
[سؤال: ... جواب:] تنها روایتی که توجیهش سخت است این روایت زراره است.
بنابراین ما مقدم میکنیم آن اخباری که میگوید تحلیلها التسلیم چون میشود المجمع علیه بین اصحابک فیوخذ به و این خبر میشود شاذ نادر.
اما اشکال این بیان این است که ما در اصول گفتیم المجمع علیه بین اصحابک صرف قطعی الصدور بودن نیست، خبر قطعی الصدور که معرضعنه اصحاب باشد به قول مرحوم آقای بروجردی لا ریب فیه نیست، فیه الف ریب است، پس المجمع علیه یعنی المجمع علی العمل به، و وقتی بین فقهای ما اختلاف بود شیخ طوسی و شیخ مفید میگفتند سلام آخرین جزء واجب نماز نیست، با احداث حدث اختیاری هم میشود از نماز خارج شد، چه جور بگوییم روایات تحلیلها التسلیم المجمع علی العمل به بین اصحابک است؟ و لذا این بیان هم طبق مبانی ما اشکال دارد.
بیان دومی که امروز عرض میکنیم این است که بگوییم انصراف فاحدث قبل ان یسلم به حدث غیر اختیاری است چون آنی که حدث اختیاری از او صادر میشود چرا سلام بدهد بعدش؟ او اصلا اختیارا احداث حدث میکند تا از نماز خارج بشود، و لذا از ابوحنیفه نقل شده که احداث حدث غیر اختیاری مبطل نماز است، احداث حدث عمدی و اختیاری مخرج از نماز است، توجیهش هم این است که کسی که بیاختیار حدث از او صادر میشود قصد مخرجیت ندارد، یخرج بغیر اختیار، آنی که احداث حدث اختیاری میکند او هست که با این احداث حدث قصد خروج از نماز را دارد. او دیگر برای چی بعدش سلام بدهد؟ او با همین احداث حدث میخواهد از نماز خارج بشود، این روایتی که میگوید فاحدث قبل ان یسلم این فاحدث انصراف دارد به احداث حدث غیر اختیاری، و لااقل من شبهة الانصراف و لو بهخاطر اینکه احتمال میدهیم ارتکاز متشرعه در آن زمان بر این بوده که احداث حدث اختیاری قبل از سلام نشود. این را بگوییم مشکل حل است، احداث حدث غیر اختیاری قبل از سلام مشمول قاعدۀ السنة لا تنقض الفریضة است و لو به برکت تطبیق امام علیه السلام که در یک روایت دیگر دارد که التشهد سنة، حالا السلام سنة، در همین روایات بود که التشهد سنة، فیخرج و یتوضأ و یرجع الی بیته او الی مکانه فیتشهد، حالا راجع به تشهد اینطور بود که او معارض بود با آن روایتی که میگفت اگر قبل از تشهد احداث حدث باشد فلیعد یعنی فلیعد صلاته، کار به او نداریم. بالاخره راجع به احداث حدث غیر اختیاری قبل از سلام میشود ملتزم بشویم به اینکه السنة لا تنقض الفریضة، سلام ترک شده عن عذر، و این منافات ندارد با اینکه در حال اختیار باید با سلام از نماز خارج بشویم. این تنها توجیه مقبولی که در این روایت به نظر ما میرسد این است که بگوییم انصراف دارد یا شبهۀ انصراف دارد به حدث غیر اختیاری چون میگوید فاحدث قبل ان یسلم، کسی که احداث حدث اختیاری میکند میخواهد با این از نماز خارج بشود دیگر چه داعی دارد که بعدش سلام بدهد؟
[سؤال: ... جواب:] گفت فیحدث قبل ان یسلم، حداقل این است که میخواهد سلام بدهد قبل از او احداث حدث میشود. ... یعنی میخواهد سلام بدهد، منصرف از کسی است که اصلا نمیخواهد سلام بدهد.
این توجیهی که به نظر ما میرسد.
حالا یک توجیه دیگر هم بگویم که ممکن است بعضیها بپسندند بگوییم این روایت اطلاق دارد، فیحدث اطلاق دارد چه باختیاره چه بغیر اختیاره، آن احداث حدث بغیر اختیار تنافی ندارد با تحلیلها التسلیم، ولی احداث حدث باختیار با تحلیلها التسلیم تنافی دارد، و لذا تحلیلها التسلیم یک حصهای از احداث حدث را که احداث حدث اختیاری است خارج میکند از اطلاق این فاحدث قبل ان یسلم چون تحلیلها التسلیم مفادش این است که احداث حدث غیر اختیاری مبطل نماز است چون تنها محلل نماز تسلیم است، اگر بنا باشد احداث حدث اختیاری هم موجب خروج از نماز باشد پس تسلیم محلل نیست، بدون تسلیم هم میشود احداث حدث کرد، روایت تحلیلها التسلیم ممکن است کسی بگوید اخص مطلق میشود از این فیحدث قبل ان یسلم، فرض حدث اختیاری را از این خارج میکند، فقط میماند این روایت مختص به حدث غیر اختیاری و او هم که مشمول السنة لا تنقض الفریضة است.
پس خلاصۀ عرض ما این است که این توجیه آقای خوئی که چون سلام انصراف دارد به سلام اخیر پس احدث قبل ان یسلم یعنی فاحدث بعد تشهده و السلام علینا و علی عباد الله الصالحین و قبل از السلام علیکم، چون انصراف دارد و یسلم به سلام اخیر، ما این را قبول نداریم.
حالا البته آقای خوئی برای فرمایش خودش شواهدی ذکر میکند، یک شاهد اینکه انصراف دارد سلام به سلام اخیر موثقۀ ی ابی بصیر است: اذا نسی الرجل ان یسلم فاذا ولی وجهه عن القبلة و قال السلام علینا و علی عباد الله الصالحین فقد فرغ من صلاته، می گوید ببینید تقابل بین نسی الرجل ان یسلم و بین اینکه فاذا ولی وجهه عن القبلة و قال السلام علینا و علی عباد الله الصالحین فقد فراغ من صلاته نشان میدهد آن یسلم غیر از السلام علینا و علی عباد الله الصالحین است، آن یسلم السلام علیکم است. یک شاهد ایشان این است.
به نظر ما این شاهد درست نیست. چرا؟ برای اینکه فرض کرده امام این فراموش کرده سلام بدهد، هم السلام علینا را فراموش کرده هم السلام علیکم را فراموش کرده. کی میگوید فرض کرده السلام علیکم را فقط فراموش کرده، هر دو را فراموش کرده، نسی ان یسلم، بعد امام میفرماید اگر رویش برگرداند از قبله به سمت پشت سرش یک نگاهی بکند مثل امام جماعت اهل سنت، دیدید چه جور یک نگاهی اینجوری میکند به طرف راست میگوید السلام علیکم و رحمة الله حالا، اگر این آقا هم یک مقدار رویش را از قبله برگرداند بگوید السلام علینا و علی عباد الله الصالحین جبران آن فراموش میشود اما آیا آن فراموشی فراموشی سلام اخیر است فقط؟ یعنی السلام علینا را قبلا گفته، السلام علیکم را فراموش کرده، آقای خوئی اینجور معنا میکند، بعد میگوید چون السلام علینا گفته فقط فرغ من صلاته، نه آقا، اینجوری نیست روایت، روایت فرض کرده کسی اصلا کلا سلام را فراموش کرده، نه السلام علینا گفته نه السلام علیکم، امام پیشنهاد میکند به او، محلش هم نگذشته.
[سؤال: ... جواب:] نسیان لازم نیست اتیان به منافیات بکنید، همین که از محل معتاد گذشت و فراموش کردید و لو الان قابل تدارک است میگویند نسی، و لذا در خود عروه هم هست فاذا نسی السلام فتذکر قبل اتیان المنافی تدارک السلام، نسیان یعنی از آن محل معتادش گذشتید یادتان نبود ولی موقعی یادتان آمد که قابل تدارک است. ... همین که بگویید السلام علینا و علی عباد الله الصالحین فقد فرغ من صلاته. اینکه آقای خوئی میگویند نسی قبل ان یسلم یعنی نسی قبل ان یقول السلام علیکم ولی السلام علینا گفته کافی است، چرا اینجور معنا کنیم؟ میگوییم نسی قبل ان یسلم کلا فراموش کرده سلام را ولی هنوز محلش باقی است امام میفرماید لازم نیست حالا که فراموش کرده یک دقیقه هم فرض کنید گذشته یادش آمد دیگر لازم نیست حالا هر دو سلام را بگوید، مقید باشد به این مستحبات، همان السلام علینا را بگوید راحت میشود.
[سؤال: ... جواب:] به من اشکال میکنید؟ به آقای خوئی اشکال دارید. حالا من خودم به آقای خوئی اشکال میکنم ولی اجازه نمیدهم کسی به آقای خوئی اشکال بکند!! آقای خوئی اینجور معنا میکند میگوید این آقا کسی فراموش کرده السلام علیکم را و لکن السلام علینا را که گفته باشد فقط فرغ من صلاته. ببینید خلاصه آقای خوئی میگوید تقابل هست بین نسی ان یسلم، فاذا ولی وجهه الی القبلة و قال السلام علینا فقد فرغ من صلاته تقابل است بین آن نسی ان یسلم و بین این السلام علینا، تقابل هم دلیل بر مغایرت است، ایشان اینجور میگوید. ولی بنده میگویم نسی ان یسلم کل سلام را فراموش کرده، اما هنوز منافی اتیان نشده، متذکر میشود، حالا که متذکر شد همان سلام اول را بگوید فرغ من صلاته، دیگر نیاز به سلام دوم نیست.
اما شاهد دومی که ایشان ذکر میکند موثقۀ ابی بصیر است که تشهد طویل در او هست، وسائل جلد 6 صفحۀ 393 دارد که ثم قل السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته السلام علی انبیاء الله و رسله السلام علی جبرئیل و میکائیل و الملائکة المقربین السلام علی محمد عبدالله خاتم النبیین لا نبی بعده و السلام علینا و علی عباد الله الصالحین ثم تسلم، آقای خوئی میگوید ببنید باز هم تقابل، گفت السلام علینا و علی عباد الله الصالحین که گفتید ثم تسلم، این انصراف پیدا میکند سلام به همان السلام علیکم.
جواب این است که در این روایت قرینه است بر اینکه تسلم یعنی السلام علیکم، اما اینکه ما بیاییم بگوییم موثقۀ زراره که گفته احدث قبل ان یسلم این فرض کرده که قبل ان یسلم السلام الاخیر، السلام علینا و علی عباد الله الصالحین را حتما گفته؟ این دیگر زور است.
[سؤال: ... جواب:] در این موثقۀ زراره یسلم انصراف دارد به سلام اخیر اما این دلیل میشود این موثقۀ زراره که میگوید احدث قبل ان یسلم یعنی احدث بعد از السلام علینا و قبل از السلام علیکم؟ با توجه به اینکه السلام علینا و علی عباد الله الصالحین در مرتکز شیعه مخرج از نماز است، روایات هم داریم، اذا قلت السلام علینا و علی عباد الله الصالحین فقد انصرفت. ... در روایت موثقۀ ابی بصیر قرینه است. ... [اگر] اطلاق دارد، این انصراف دارد به سلام اخیر، به قول آقای حکیم آن تحلیلها التسلیم هم انصراف دارد به سلام اخیر. گفت یک کسی رفت بازار رفیقش گفت ما فعل ابوک بحماره؟ او هم گفت باعِه، گفت چرا میگویی باعِه، در مغنی هست این، گفت لمَ باءک تجر و بائی لا تجر، باء تو در بحماره جر میدهد، باء من در باعه جر ندهد، چرا؟ حالا لمَ تسلیم در ثم تسلم یا احدث قبل ان یسلم انصراف دارد به سلام اخیر ولی تحلیلها التسلیم انصراف ندارد به سلام اخیر؟ اگر انصراف است هر دو انصراف دارد، اگر هر دو انصراف دارد میشود تباین، یک بام و دو هوا که نمیشود، اگر تحلیلها التسلیم انصراف ندارد به سلام اخیر، پس این احدث قبل ان یسلم هم بگویید انصراف ندارد به سلام اخیر، اگر انصراف دارد هر دو انصراف دارند، چه جور شما تحلیلها التسلیم را میگویید اعم از السلام علینا و السلام علیکم است او را منصرف نمیدانید ولی احدث قبل ان یسلم منصرف است به سلام اخیر؟ این همان شد باعک تجر و باعی لا تجر.
[سؤال: ... جواب:] چه جور فهمیدید؟ تحلیلها التسلیم مگر نمیگویید تسلیم انصراف دارد به سلام اخیر، چون تحلیلها التسلیم هم انصراف دارد به سلام اخیر، احدث قبل ان یسلم هم بگویید انصراف دارد به سلام اخیر، همهاش انصراف دارد به سلام اخیر، اینکه جمع عرفی نشد، تنافی است، هر دو انصراف دارد به سلام اخیر، یکی میگوید باید سلام اخیر را بدهی یکی میگوید احدث قبل ان یسلم فقد تمت صلاته.
[سؤال: ... جواب:] احدث قبل ان یسلم از کجا آمده که احدث بعد ان قال السلام علینا و قبل ان یقول السلام علیکم؟ ... بر فرض اطلاق دارد آنوقت مقیدش چیست؟ ... آخه با روایات تحلیلها التسلیم تعارض دارد، اگر انصراف دارد سلام به سلام اخیر در هر دو انصراف هست. ... مسلم است از خارج غیر از این است که تحلیلها التسلیم انصراف نداشته باشد به سلام اخیر. ... تعارض بین دو تا مدلول مطابقی است، بین دو تا مدلول استعمالی است، تحلیلها التسلیم احدث قبل ان یسلم تمت صلاته اینها با هم تنافی دارد. اگر انصراف دارند به سلام اخیر هر دو انصراف دارند اگر انصراف ندارند هیچکدام انصراف ندارند.
[سؤال: ... جواب:] ایشان میگوید سلام انصراف دارد به سلام اخیر. ادعای آقای خوئی این است.
شاهد سومی که آقای خوئی آوردند این است که میگویند اصلا بین عامه از روایات استفاده میشود که مطرح بود که السلام علینا و علی عباد الله الصالحین از توابع تشهد است، شیخ صدوق نقل میکند مرسل جزمی هم هست که در وسائل جلد 6 صفحه 410 هست از من لا یحضر نقل میکند که گفت قال الصادق علیه السلام افسد ابنمسعود علی الناس صلاتهم بشیئین بقوله تبارک اسم ربک و تعالی جدک و هذا شیء قالته الجن بجهالة فحکی الله عنها و بقوله السلام علینا و علی عباد الله الصالحین فی التشهد الاول.
آقای خوئی میفرماید ببینید روایت را، از امام نقل میکند که ابنمسعود نماز مردم را با دو چیز باطل کرد، یکی اینکه گفت در نماز مثلا در قنوت یا در ذکر بگویید تبارک اسم ربک و تعالی جدک، و تعالی جدک، جدا خدا متعالی باشد، خدا پدر ندارد جد میخواهد داشته باشد؟ بله شیء قالته الجن و انه تعالی جد ربنا. نه اینکه شماها بگویید. البته در نهج البلاغة هم یک جا هست، تعالی جد ربنا، ولی این روایت میگوید جن گفتند تعالی جد ربنا مگر شما جن هستید، شماها نگویید، پس این نماز را باطل میکند اینجور تعبیر. مفسد دوم نماز که ابنمسعود ایجاد کرد برای مردم این بود که در تشهد رکعت دوم هم گفت بگویید السلام علینا و علی عباد الله الصالحین و عامه این السلام علینا را جزء تشهد میدانند.
این هم شاهد بر اینکه السلام علینا جزء تشهد است و سلام انصراف دارد به همان السلام علیکم.
این هم درست نیست. حالا عامه جزء تشهد میدانند، خاصه که نمیدانند، وقتی امام اینقدر اصرار دارند نماز باطل میشود در تشهد اول بگویید السلام علینا و علی عباد الله الصالحین، اگر این را بگویید منصرف شدید از نماز، از نماز خارج شدید باز هم عرف شیعه میگوید این السلام علینا از توابع تشهد است؟ خب اگر از توابع تشهد است چرا در تشهد اول نمیتوانیم بگوییم؟
پس به نظر ما این شواهد بر اینکه سلام در روایات انصراف دارد به سلام اخیر درست نیست.
[سؤال: ... جواب:] میگوید ظاهر کثیر من النصوص هو ذلک که عامه جزء تشهد میدانستند السلام علینا و علی عباد الله الصالحین را. اصلا عامه دیدید چه جور تشهد میخوانند؟ الطیبات الزاکیات، یعنی همهاش سلام است، اصلا تشهد عامه نوعا سلام است.
مرحوم آقای حکیم آخرش فرمود من که عاجز شدم از جمع عرفی بین روایات، هر چی میگویم وجدانم قبول نمیکند، تنها راه این است که بگویم روایات تحلیلها التسلیم مخالف عامه است ترجیح میدهم آنها را به مخالفت عامه. که این را جوابش دادیم گفتیم کدام عامه؟ اکثر عامه که قائلند به همین تحلیلها التسلیم و اینکه غیر از تسلیم هیچ چیز مخرج از نماز نیست. چه جور شده ایشان غفلت کرده نمیدانم.
مرحوم آقای حائری در کتاب الصلاة صفحۀ 288 فرمودند من یک توجیه دیگری دارم، بلکه دو تا توجیه دیگر دارم:
توجیه اول بگوییم سلام جزء نماز نیست بلکه شرط است، واجب غیری است نه واجب ضمنی، این را بگوییم روایات حل میشود اختلافش. تحلیلها التسلیم اگر میخواهی منافیات نماز حلال بشود باید شرط اخیر را که سلام است بگویی. اما اگر حدث غیر اختیاری صادر شد قبل از سلام این حدث غیر اختیاری در اثنای نماز نیست که، نماز اجزائش تمام شده، آخرین جزء نماز تشهد است که تمام شد، بعد از فراغ از آخرین جزء احداث حدث شد، احداث حدث غیر اختیاری اگر بشود این روایات میگوید اشکال ندارد، آن شرطش معفو است، اما احداث حدث اختیاری نکنید چون احداث حدث اختیاری بکنید منافات دارد با تحلیلها التسلیم، تحلیلها التسلیم میگوید اگر میخواهید مجوز پیدا کنید برای ارتکاب محرمات نماز باید سلام بدهید و لذا عمدا حداث حدث یا استدبار قبله نکنید قبل از سلام ولی چون جزء اخیر نماز نیست سلام این احداث حدث در اثنای نماز واقع نشده که جزء مستثنیات حدیث لاتعاد است بعد از آخرین جزء نماز واقع شده و لذا نماز باطل نمیشود. ایشان فرموده این یک توجیه است، با روایات هم تنافی ندارد.
بعد میگوید یک وقت ممکن است به ما اشکال کنید بگویید آن روایتی که میگفت آخر الصلاة التسلیم ظاهرش این است که آخرین جزء نماز تسلیم است، شما میخواهید بگویید آخرین نماز تشهد است و سلام واجب غیری است شرط الصحة است برای تشهد. ایشان فرموده قلت: بله فی حد نفسه قبول دارم ظاهر آخر الصلاة التسلیم این است که آخرین جزءواجب نماز تسلیم است ولی در مقام جمع عرفی عرف میپذیرد که بر این شرط اخیر و لو جزء اخیر نیست اطلاق بشود آخر الصلاة بالاخره باید آخرین چیزی که ما بیاوریم این است که سلام را بیاوریم و لو از باب شرط الجزء نه جزء اخیر، عرف تسامحا به او میگوید آخر الصلاة، در مقام جمع عرفی میشود این را گفت.
این بیان اول ایشان است.
بیان دوم هم این است که اصلا بگوییم آخرین جزء سلام است، مگر این روایات چی میگفت؟ این روایات میگفت احداث حدث غیر اختیاری قبل از سلام مبطل نیست، فقد فرغ من صلاته، خب راست میگوید، چرا اینقدر ابا میکنید از قبول؟ السنة لا تنقض الفریضة . ما طبق السنة لا تنقض الفریضة که ذیل حدیث لاتعاد است بدست میآوریم این سلام که سنت است در این حال خلل به آن مبطل نماز نیست، کشف میکنیم پس در این حال آن نمازی که آخرش تشهد بود مسقط تکلیف است، یعنی در این حال مسقط تکلیف شما نمازی است که آخرین جزئی که آوردید تشهد بود، این سلام اصلا لازم نیست شما سلام بدهید، روایت هم نمیگفت لازم است سلام بدهید بعد از حدث، میگفت سلام هم ندادید ندادید، فرغ من صلاته، چون در این حال که حدث غیر اختیاری است حکم میشود به صحت این نماز.
این فرمایش دوم ایشان همانی است که ما عرض کردیم که حدث را حمل کنیم بر حدث غیر اختیاری و بگوییم علیالقاعده است که قبل از سلام حدث غیر اختیاری مبطل نماز نباشد و آن روایتی که میگوید قبل از تشهد اگر باشد نماز باطل است فلیعد که روایت حسن بن جهم بود که سندش از نظر ما ایراد دارد چون عبّاد بن سلیمان در سندش است، اگر حالا سندش را قبول کنیم میشود خلاف قاعده، روایت گفته قبل از تشهد نماز باطل میشود به حدث غیر اختیاری با اینکه آنجا هم میشد چون تشهد هم سنت است آنجا هم ما السنة لا تنقض الفریضة را پیاده کنیم. حالا در این مورد روایات آمد گفت. حالا اگر ما السنة لا تنقض الفریضة را بهعنوان قاعده قبول کردیم در اخلال غیر اختیاری به سنن نماز، اینجا تطبیق میکند اگر هم نپذیرفتیم این روایات موافق است با این مطلبی که فی حد نفسه ما استظهار نمیکردیم و السنة لا تنقض الفریضة را مختص میکردیم به خلل سهوی یا جهلی. این روایت میگوید خلل اضطراری و احداث حدث اضطراری هم قبل از سلام مشکلی ندارد و نماز را باطل نمیکند.
اما باید ایشان بپذیرند انصراف حدث را به حدث غیر اختیاری، و الا اگر اطلاق داشته باشد فاحدث قبل ان یسلم شامل حدث اختیاری بشود آنوقت چه جوری میخواهند توجیه کنند؟ ایشان مفروغعنه گرفت این حدث غیر اختیاری است گفت علیالقاعده است چون آن سلام سنت است بعد از حدث غیر اختیاری چون واقع شده ما کشف میکنیم که مسقط تکلیف همان نماز با همان آخرین جزء تشهد است. این فرع بر این است که شما انصراف احدث را به حدث غیر اختیاری بپذیرید، راجع به این مطلب ایشان بحثی نکرد، این را باید ایشان جا میانداخت.
اما فرمایش اول ایشان که ما بگوییم سلام شرط واجب است، آخرین جزء نماز نیست، اینجوری جمع کردن بین روایات این اشکال دارد. چون تحلیلها التسلیم ظاهرش تحلیل وضعی است نه تحلیل تکلیفی چون نماز که شروع کردید الله اکبر گفتید همزۀ الله اکبر را بگویید حرام وضعی میشود بر شما استدبار قبله، حرام تکلیفی که نیست، چون هنوز تا الله اکبر نگفتی نماز شروع نشده، در نمازهای مستحب که حرام تکلیفی نیست ابطال نماز. پس آنی که حرام میشود با شروع در تکبیر چیست؟ حرام وضعی میشود استدبار قبله احداث حدث یعنی مبطل نماز، تحلیلها التسلیم میگوید تا سلام ندهی اینها حرام وضعی است یعنی مبطل نماز است، یعنی نماز هنوز باقی است، چون منافیات نماز یعنی هنوز نماز باقی است، و اینها منافی نماز است. این را ما حمل کنیم بر اینکه سلام جزء اخیر نیست، شرط و مقدمۀ صحت تشهد است [درست نیست].
[سؤال: ... جواب:] من میگویم جزء اخیر است، تحلیلها التسلیم یعنی تا سلام ندهی هنوز نماز باقی است و لذا محرمات وضعیۀ نماز هنوز حرام وضعی است چون هنوز در اثنای نماز هستید اما طبق این بیان آقای حائری سلام مثل وضو میشود چه جور وضو شرط متقدم است ولی هنوز منافیات نماز بر شما حرام نیست چون داخل نماز نشدی، سلام هم شرط متاخر باشد یعنی شما اگر بعدا سلام بدهید کشف میشود از وقتی تشهد خواندی از نماز خارج شدید، خب اگر از نماز خارج شدم برای چی بر من محرمات نماز حرام وضعی باشد بعد از اینکه تشهد آخرین جزء است و من آخرین جزء را یک دقیقه پیش آوردم، چرا بعد از او هنوز محرمات نماز بر من حرام وضعی باشد؟ این نمیسازد مگر اینکه بگوییم نخیر هنوز ما در حال نماز هستیم، هنوز نماز باقی است، نماز اگر باقی است یعنی هنوز آخرین جزئش را نیاوردیم.
و لذا به نظر آن بیان اول آقای حائری درست نیست.
بقیۀ مطالب انشاءالله فردا.
و الحمد لله رب العالمین.
راجع به بحث مسائل مستحدثه دوستانی آمدند گفتند همان چهارشنبه باشد ما در اثنای هفته مشکل داریم و لذا همان چهارشنبه ساعت ده و ربع تا یازده بحث مسائل مستحدثه انشاءالله برقرار خواهد بود.
و الحمد لله رب العالمین.
بدون نظر