جلسه نهم
جلسۀ 9-983
چهارشنبه - 28/06/1403
أعوذ باللّه من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمد للّه ربّ العالمین و صلّی الله علی سیّدنا محمّد و آله الطاهرین سیّما بقیّة اللّه في الأرضین و اللعن علی أعدائهم أجمعین.
بحث راجع به این بود که اگر کسی بعد از اتیان منافی نماز مثل حدث یا بعد از فوت موالات عرفیه که صورت نماز محو میشود یادش بیاید که سلام را فراموش کرده بوده، حکمش چیست؟ سه قول نقل کردیم و خودمان قول اول را که حکم به صحت نماز هست مطلقا پذیرفتیم.
مرحوم نائینی قول دوم را که قول به بطلان نماز مطلقا است مطرح کرد و همینطور مرحوم آقای حکیم. مرحوم آقای نائینی دلیلش این است که مخرج از نماز سلام است نه نسیان سلام و لذا شما تا سلام ندهید در اثنای نماز هستید. آن فوت موالات عرفیه هم اگر میشود در اثنای نماز آنقدر صبر کردید تا صورت نماز محو شد، این هم مبطل نماز است دیگر.
یک مطلبی را آقای خوئی نسبت میدهد به مرحوم نائینی میگوید بعضی از شاگردان ایشان هم این را گفتند، ما خیلی نفهمیدیم، حالا آقای خوئی اعرف هست به مبانی استادش، گفتند نقض میشود به صاحب عروه که ایشان گفته اگر قبل از فوت موالات یا اتیان منافی یادش بیاید که سلام نداده بوده، منتها آنی که در فرض عمد منافی است مثل تکلم از او صادر شده، سجدۀ سهو بجا میآورد، تکلم کرد که تکلم منافی عمدی است یعنی فقط در فرض عمد مبطل نماز است، منافی مطلق نیست، بعد یادش آمد سلام نداده، صاحب عروه گفت برمیگردد سلام میدهد و سجدۀ سهو میکند بهخاطر آن تکلم زاید. آقای خوئی نقل میکنند که مرحوم نائینی گفته: اگر اعتقاد به اینکه سلام داده این شخص یا نسیان سلام این مخرج است پس چرا سجدۀ سهو بجا بیاورد در این فرض؟ مگر تکلم بعد از خروج از نماز موجب سجود سهو است؟ اگر مخرج نیست نسیان سلام، واقع سلام دادن مخرج است، پس چرا میگویید بعد از اتیان منافی مطلق مثل حدث حکم میشود به صحت نماز و خروج این شخص از نماز با آن تشهد، اینها با هم جور نمیآید.
ما که نمیدانیم مرحوم نائینی این مطلب را فرموده یا نه، ولی اگر فرموده باشد واقعا اشکال به ایشان وارد است چون ما توسط حدیث لا تعاد حکم میکنیم در فرضی که بعد از حدث مثلا ملتفت شد که سلام را فراموش کرده به اینکه نمازش صحیح است که لازمهاش این است که با آن تشهد قبل از حدث از نماز خارج شده، اما در جایی که تکلم سهوی میکند بعد ملتفت میشود سلام نداده که قطعا نمازش باطل نیست چون در اثنای نماز در رکعت اول هم تکلم سهوی بکند نماز باطل نیست، نیاز به حدیث لاتعاد نداریم، آنجا ما علیالقاعده میگوییم این آقا هنوز در اثنای نماز است و قبل از اینکه نمازش تمام بشود تکلم سهوی کرده، سجدۀ سهو بر او واجب است، حدیث لاتعاد جاری نمیشود، اعتقاد به سلام یا به قول مرحوم نائینی نسیان سلام که کسی نمیگوید مخرج است علی الی تقدیر، در جایی که حدیث لاتعاد جاری بشود، به برکت حدیث لاتعاد ما این را میگوییم. پس فرمایش مرحوم نائینی درست نیست.
اما آقای حکیم، آقای حکیم فرمودهاند: روایات میگوید تحلیلها التسلیم، محلل محرمات نماز سلام است، یعنی مخرج از نماز سلام است، پس سلام فقط جزء اخیر نیست، دو ویژگی دارد: جزء اخیر است و مخرج از نماز، حدیث لاتعاد اطلاق ندارد که بخواهد بهلحاظ غیر حکم جزئیت یا شرطیت یا مانعیت بقیۀ احکام نماز را نظارت داشته باشد، اگر فقط سلام جزء اخیر بود مثل بقیۀ اجزاء فراموش که میشد لاتعاد الصلاة الا من خمس میگفت نگران نباشید من رفع میکنم جزئیت این جزء منسی را، اما سلام ویژگی دومش این است که مخرج از نماز است و اطلاق ندارد لاتعاد الصلاة نسبت به حکم مخرجیت سلام پس نفی مخرجیت سلام نمیتواند بکند، هنوز هم سلام تنها سبب خروج از نماز است، شما جزئیت را میخواهید بردارید اما او کافی نیست، باید این سبب خروج از نماز سلام است و لاغیر این حکم را حدیث لاتعاد دستکاری کند، این حکم را بردارد، حدیث لاتعاد که اطلاق ندارد نسبت به این حکم. و لذا الان که از شما منافی مطلق صادر شد، صدور حدث یا استدبار قبله، حکم میکنند هنوز از نماز خارج نشدید، تنها سبب خروج از نماز سلام است، پس شما در اثنای نماز هستید، در اثنای نماز حدث از شما صادر شد، استدبار قبله کردید، نمازت باطل است.
مرحوم آقای خوئی فرموده: اولا: روایات تحلیلها التسلیم ضعیف السند بود، رهایش کنید، ما دلیل معتبر داشتیم که السلام آخر الصلاة، فان آخر الصلاة التسلیم، پس دو تا حکم ندارد سلام، همان جزء اخیر بودن حکم سلام است، مخرج بودن دلیل ندارد، چون تحلیلها التسلیم یعنی تنها سبب خروج از نماز تسلیم است، دلیلش روایات ضعیف السند است. این را ما قبلا گفتیم قطعی السند است اجمالا.
جواب دوم آقای خوئی دادند فرمودند قطعا این روایاتی که میگوید سبب خروج از نماز سلام است تحلیلها التسلیم ناظر به جایی نیست که ما وسط نماز استدبار قبله بکنیم، بعد بگویند نه هنوز نماز تو باقی است، من اتیان به نواقض نماز کردم، اتیان به قواطع نماز کردم، اتیان به منافیات نماز کردم، باز هم میگویند نمازت باقی است؟ باز بر تو محرمات نماز حرام است؟ تکلیفا یا وضعا. اینکه قطعا نیست. پس مراد از تحلیلها التسلیم یعنی تا در اثنای نماز هستی و بر تو چیزهایی حرام است، سلام سبب خروج از آن است، موضوعش میشود اذا کنت فی اثناء الصلاة فسبب تحلیل المحرمات هو السلام، حدیث لاتعاد میگوید دیگر در اثنای نماز نیستید. آقای خوئی زرنگیاش این است که گفت تحلیلها التسلیم اطلاقش قطعا مراد نیست. حالا من که یکی از مبطلات نماز را ایجاد کردم باز هم بر من جایز نیست وضعا یا تکلیفا اتیان به سایر منافیات نماز مگر اینکه السلام علیکم بگویم؟ طرف وضویش را باطل کرده وسط نماز پشت به قبله نمیشود میگوید السلام علیکم و رحمة الله و برکاته میگوید بعد پشت به قبله میکند میگویند این بازیهای چیه، آن کاری که کردی باشد غمض عین میکنیم اما این سلام چی بود، میگوید تحلیلها التسلیم، آقای خوئی میگوید این سالبۀ به انتفای موضوع است، تحلیلها التسلیم یعنی تا در اثنای نماز هستی برای خروج از این نماز نیاز داری به سلام، حدیث لاتعاد در مانحنفیه میگوید این سلام جزء نیست و شما با همان تشهد از نماز خارج شدی پس در اثنای نماز نیستی، در اثنای نماز که نبودی دیگر موضوع ندارد اذا کنت فی اثناء الصلاة فسبب الخروج عن الصلاة هو التسلیم.
[سؤال: ... جواب:] جزء اخیر را نگفت، جزء اخیر را که آقای حکیم قبول کرد.
این فرمایش اول آقای خوئی که گفتیم قطعی السند هست تحلیلها التسلیم اما فرمایش دوم ایشان مفهوم نیست. ببینید! یک وقت فرمایش آقای تبریزی را که میگوییم که ما هم به ذهنمان میآید که تحلیلها التسلیم آخرین جزء نماز را میگوید که فوائدی بر آن مترتب است که یترتب علی جزء اخیر بودن سلام این است که ما از نماز خارج میشویم حالا اگر جزء اخیر نشد سلام، حدیث لاتعاد گفت در این نماز تو جزء اخیر تشهد است، او میشود سبب تحلیل، تحلیلها التسلیم بیش از این ظهور ندارد چون آخرین جزء است سلام در نماز با اتیان آخرین جزء نماز تمام میشود و از این نماز خلاص میشوید، مفادش این است نه دو تا ویژگی با هم، اینها را آدم از این عبارت استفاده کند که آقای حکیم استفاده میکند عرفی نیست. ولی اگر این را نگویید، فرمایش آقای خوئی نامفهوم است برای اینکه آقای حکیم میگوید تنها سبب خروج از نماز صحیح سلام است، خروج غیر صحیح، خروج غیر قانونی که کاری به آن نداریم، تنها سبب خروج قانونی از نماز سلام است، شما فرض میکنید کسی خروج غیر قانونی داشت بعد میگویید دیگر نیازی ندارد سلام بدهد، خب معلوم است نیاز ندارد، از مرز غیر قانونی رد شده بعد در نجف گذرنامهاش را نشان بدهد اینکه فایدهای ندارد تو غیر قانونی از مرز رد شدی. سبب خروج قانونی از نماز سلام است، آقای حکیم این را میگوید، یک وقت میگویید همچون استظهاری نمیکنیم که فرمایش آقای تبریزی و عرض ما هست، یک وقت همچون استظهاری را تایید میکنید دیگر نباید اشکال کنید.
[سؤال: ... جواب:] تحلیلها التسلیم یک بیان عرفی است برای اینکه جزء اخیر نماز، کما اینکه تحریمها التکبیر که جزء اول نماز تکبیر است، جزء آخر نماز سلام است. ... چرا حدیث لاتعاد شامل این نشود؟ اصلا یک مطلب بالاتری میخواستم بگویم و آن این است که اصلا بگویید دو تا ویژگی دارد سلام، ویژگی جزء اخیر بودن، ویژگی مخرج بودن، چرا حدیث لاتعاد اطلاق ندارد نسبت به ویژگی مخرج بودن، سبب منحصر خروج از نماز تسلیم است خب این هم سنت است، چرا مشمول لاتعاد نباشد؟ ما که اول میگویید انصراف دارد تحلیلها التسلیم به بیان اینکه آخرین جزء نماز سلام است و ویژگی آخرین جزء را دارد میگوید که نماز تمام میشود با این ولی اگر اصرار بکنید دو تا ویژگی دارد چرا میگویید حدیث لاتعاد اطلاق ندارد نسبت به این ویژگی دوم؟ مگر فریضه است؟ لاتعاد میگوید السنة لاتنقض الفریضة، غیر از آنچه که در قرآن آمده بقیه سنت است، مگر سلام در قرآن آمده؟ نیامده، نه جزئیتش آمده نه مخرجیتش، لاتعاد الصلاة، اطلاق دارد.
[سؤال: ... جواب:] لاتعاد الصلاة مستثنیمنه شامل همین ویژگی مخرجیت منحصرۀ سلام است، این مخرجیت منحصرۀ سلام سنت است و اخلال به آن موجب اعادۀ نماز نیست طبق عموم لاتعاد. ... آنها که در علل، حکمت است، حکمتها را دارد میگوید. ... اتفاقا جزء اخیر را میخواهد بگوید حکمتش این است که یک کلام آدمی بگو که معلوم بشود داری اعلام خروج از نماز میکنی، حکمت است دیگر. ... عرض میکنم حکمت است. کافی است در حکمت اینکه در نوع موارد این هست، نوع مواردی که انسان ملتفت است.
[سؤال: ... جواب:] لاتعاد میگوید این نمازی که خلل رسید در آن به غیر فرائض از نظر ما تام است، تام تعبدی است. ... نگفت جزئیته مرفوعة، این را که نگفت. ... آن قدرمتیقن است. ... اگر خلل ایجاد نمیکرد پس چرا میگویید نماز را اعاده کن. ... چرا فقط لاتعاد را برای رفع جزئیت جاری میکنید؟ شما بیایید اینکه مخرج از نماز را نیاوردید اخلال کردید به سنت، لاتعاد این را برمیدارد، وقتی این را برداشت جزئیتش هم که برداشت، حل است مسأله. در کجای لاتعاد آمده فقط من ناظر هستم به رفع جزئیت؟ ... حکم به تمامیت صلات بالفعل توقف دارد ثبوتا بر اینکه مخرجیت منحصرۀ سلام را هم در این حال بردارید و الا حکم نمیشود به تمام بودن این نماز. ... انفکاک هم بین این دو تا باشد، اگر واقعا ما نیاز داشته باشیم برای عدم وجوب اعادۀ نماز به اینکه مخرج منحصرۀ سلام را در این حال برداریم از لاتعاد استفاده میکنیم برداشته شده. اگر نیاز نداریم که پس چرا ما را اذیت میکنید، اگر نیاز داریم خب لاتعاد برمیدارد.
در انتهای این بحث یک مطلبی را از آقای خوئی نقل کنم. آقای خوئی مطلبی را فرموده که آقای حائری در کتاب الصلاة هم یک اشارهای به آن دارد، آقای خوئی فرموده اصلا من یک چیزی به شما بگویم: به چه دلیل حدث قبل از سلام مبطل نماز است، دلیلتان چیست؟ لاصلاة الا بطهور در اکوان متخلله اصلا نمیگوید طهارت شرط است. یک مطلبی آقای خوئی دارد که آقای زنجانی هم دارند، آقای خوئی عمدهاش را در بحث طواف گفته، ما هم حالا یک نقضی کردیم نقضمان هم جالب است، اینجا هم اشاره میکند آقای خوئی، میگوید: طواف باید همراه با طهارت باشد، من یک شوط بجا میآورم، میروم تجدید وضو میکنم میآیم شوط دوم بجا میآورم قبل از فوت موالات، مشکل چیست؟ طهارت در آنات طواف که من مشغول به طواف هستم شرط است، در آن آنِ متخلل که من در او طواف نمیکنم، متوقف کردم طواف را، دلیل نداریم بر شرطیت طهارت. بعد میگوید اگر قبل از شوط رابع اگر حدث از او صادر شد تسالم هست که طواف باطل میشود، لولا التسالم ما میگفتیم نه، شما اصلا در این هفت شوط طوافت هر شوطی بجا میآوری یک بار احداث حدث بکن بعد سریع وضو بگیر ادامه بده چه اشکالی دارد؟ حالا اینجا راجع به نماز هم میگویند، میگویند لا صلاة الا بطهور، افعال صلات همراه با طهارت باشد، این آنِ متخلل کی گفته طهارت شرط است؟ ما نقض میکردیم میگفتیم یک آقایی رفته حمام، آمده از حمام بیرون، میگفت یکی از آقایان را دیده بود در حمام، حواسش نبود، این بندۀ خدا وسط نماز لنگش را باز و بسته میکرد، حالا این آقا حواسش نبود، اگر یکی حواسش هست، میگوید الله اکبر، آن متخلل است دیگر، بعد از الله اکبر هنوز بسم الله نگفته، لنگش را باز میکند، هیچکس هم، ناظر محترم هم نیست، حالا باشد هم یک حرام تکلیفی است دیگر!! چه ربطی به نماز دارد؟ میبندد، بسم الله الرحمن الرحیم، باز میکند، میبندد دومرتبه، الحمد لله رب العالمین، آیا آنوقت ملائکه نمیگویند به سرت بخورد این نماز؟ اگر بناست شرطیت ستر عورت شما از آن استفاده نمیکنید شرطیت ستر عورت را در آنات متخلله خب او هم همین است.
[سؤال: ... جواب:] کدام تسالم؟ ... هر آیهای را که میخواند این کار را بکند تسالم است که این نماز مسخره است، فعل کثیر است، حالا یک بار این کار را میکند. آقای خوئی که میگوید اگر در اثنای نماز ملتفت شدی که عورت منکشف است نماز باطل است و لو یک آنْ.
انصافا انسان از وقتی میگوید الله اکبر صلات شروع میشود نه اینکه هی موقعی که اذکار را میگوید، اذکار واجبه را میگوید صلات است، این صلات یک مرکب تدریجی است شروع میشود تا آخرین جزء نماز. مثل منبر، میگوید در منبر مثلا با محاسنت بازی نکن، سخنرانی که میکنی با محاسنت بازی نکن، این هم شروع میکند یک جملهای میگوید یک لحظه مکث میکند با محاسنش بازی میکند، باز یک جملۀ دیگر میگوید باز با محاسنش بازی میکند، میگوید مگر ما نگفتیم در سخنرانی با محاسنت بازی نکن؟ میگوید سخنرانی عنوان این تکلم است، در آن متخلل من مشغول سخنرانی نیستم، میگویند سخنرانی یک مرکب تدریجی است که با رفتن تو بالای منبر و بسم الله گفتن شروع میشود، با السلام علیکم و رحمة الله که آخر میگویی تمام میشود، آنات متخلل هم جزء همین سخنرانی است، نماز هم همین است، ولی آقای خوئی اینجا فرموده لا صلاة الا بطهور پس این آن متخلل را نمیگیرد، پس عمدا میتوانم احداث حدث کنم، ایشان گفته: نه، روایت داریم الحدث یقطع الصلاة یا ینقض الصلاة، حدث ناقض نماز است و او اطلاق ندارد نسبت به این فرض، چرا؟ برای اینکه وقتی که شما آمدی سلام را طبق حدیث لاتعاد از جزئیت انداختی، الحدث ینقض الصلاة در صورتی است که در اثنای نماز باشی، این سلام که از جزئیت افتاد، دیگر در اثنای نماز نیستی، یک دلیل مطلقی که نداریم که در آنات متخلله هم وضو شرط است تا بگویید این آن متخلل بعد از تشهد و قبل از حدث این آن متخلل است، پس این حدث واقع شده در این آن متخلل، نه، حدث در اثنای نماز ناقض نماز است، دلیل داریم، شارع میگوید این حدیث لاتعاد را من جاری میکنم میگویم سلام جزء نماز نیست، پس حدث، دیگر در اثنای نماز نیست.
میگوییم جناب آقای خوئی! آقای حائری یک چیز روشنتری گفته، و لو بی دلیل، گفته دلیل بر ناقضیت حدث در اثنای نماز اجماع است، با اینکه روایت داریم ایشان گفته اجماع است، و قدرمتیقن از اجماع این است که بین دو تا رکن حدث واقع بشود، بین رکوع و سجود مثلا نه بین تشهد و سلام، آن معلوم است چی میگوید آقای حائری منتها درست نیست، چون اگر لازمۀ آقای حائری را قبول کنیم باید عمدا هم بتوانیم احداث حدث بکنیم قبل از سلام مگر اینکه آقای حائری بگوید عمدا احداث حدث کنی شرط طهارت در سلام را خراب کردی، مگر اینجوری بگوید. عمدۀ اشکال به آقای حائری این است که اطلاق دارد الحدث ینقض الصلاة، اجماع نیست دلیلش. آقای خوئی بیان دیگری دارد میگوید الحدث ینقض الصلاة یعنی در اثنای نماز باشد، وقتی سلام جزء اخیر نماز نبود دیگر آن حدث در اثنای نماز نیست.
میگوییم: آقای خوئی! این دیگر چرا اکل من القفا کردید؟ اصلا لا صلاة الا بطهور آنات متخلل را هم بگیرد، شما چرا از اول میآیید میگویید لا صلاة الا بطهور آنات متخلل را نمیگیرد، آدم فکر میکند چه مطلب جدیدی میخواهید بفرمایید، الحدث ینقض الصلاة هم در اثنای نماز است، حدیث لاتعاد سلام را که از جزئیت انداخت دیگر آن حدث در اثنای نماز واقع نشده چون تشهد که خواندی نمازت تمام شده، خب همین را میگویید، در لا صلاة الا بطهور هم همین را بگویید، بگویید وقتی که حدیث لاتعاد آمد سلام را از جزئیت انداخت کشف میشود شما با تشهد آخرین جزء نماز را آوردید و لا صلاة الا بطهور یعنی شرط صلات تا آخر این است که با طهارت باشی، وقتی آخر این نماز تشهد است تا آن موقع با طهارت بودی دیگر، چرا شما لا صلاة الا بطهور را در او مشکل درست میکنید میگویید آنات متخلل را نمیگیرد بعد میآیید در الحدث ینقض الصلاة میگویید آن مختص است به اثنای نماز؟ لا صلاة الا بطهور هم مختص است به اثنای نماز، چه فرق میکند و لو آنات متخلل را بگیرد. پس این فرمایش آقای خوئی هم لم یسمن و لم یغن من جوع.
در زمان وقوع حدث در آن مقارن وقوع حدث در اثنای نماز نیستی؟ اینکه قبلا گفتی، جواب جدیدی نیست. ... اگر میگویید در آن وقوع حدث حکم میشود که نماز نیست، نماز از بین رفته است، تمام شده است، که آن جواب قبلیتان است، جواب جدید نیست، اگر میگویید در آن وقوع حدث شما طهارتت در بخشی از نماز خراب میشود ولی این بخش، آن متخلل است، اگر این آن متخلل، نماز است حدث هم در آن متخلل دلیل داریم که ینقض الصلاة . اینکه بگویید طهارت در آن متخلل شرط نیست بعد آخر حدث که میرسید حدث که ناقض نماز در آن متخلل است، آنوقت بیایید بگویید لاتعاد سلام را که از جزئیت انداخت کشف میشود که آن زمان حدث زمان نماز نبوده، خب اگر زمان نماز نبوده آن حدث، او دیگر آن متخلل هم نیست، بر فرض لا صلاة الا بطهور مثل ما بگویید آن متخلل هم میگیرد، با حدیث لاتعاد که سلام را از جزئیت انداخت میگوییم موقع وقوع حدث آن متخلل نماز نیست.
[سؤال: ... جواب:] حدث در آنات متخللۀ نماز هیئت اتصالیۀ نماز را بهم میزند، الحدث یقطع الصلاة . ... سؤال: این حدثتان موجب قطع نماز است؟ ... یعنی الان نماز هست در آن وقوع حدث؟ نماز نیست؟ خب وقتی نماز نیست پس طهارت هم مختل شد طهارت در آنات متخللۀ نماز حفظ شده. هیچ فرقی بین اینکه بگوییم لا صلاة الا بطهور آنات متخلل را میگیرد با این بیان آقای خوئی که میگوید لا صلاة الا بطهور آنات متخلل را نمیگیرد فقط ما حدث را میگوییم چون قاطع هیئت اتصالیۀ نماز است کار را خراب میکند، الحدث ینقض الصلاة یقطع الصلاة و وقتی سلام را از جزئیت انداختیم حالا این هیئت اتصالیه بهم بخورد، بعدش ما جزئی نداریم، بهم بخورد که خورده. میگوییم: آقا! این حدث که یقطع الصلاة اگر در زمان حدث نماز هست خب الحدث یقطع الصلاة، یعنی ینقض الصلاة، نقض صلات یعنی باطل میکند، از ابرام میاندازد، اگر نماز نیست پس این آن متخلل نماز نیست، لا صلاة الا بطهور هم آن متخلل را بگیرد اینجا را نمیگیرد. چه فرقی میکند؟
از این بحث بگذریم.
بحث بعد این است که در سلام، واجب است جلوس. روشن است دیگر چون روایت میگوید اذا جلست فتشهد و سلم، ظاهرش این است که تشهد و سلام باید در حال جلوس باشد.
و کونه مطمئنا، باید سلام در حال طمأنینه و استقرار باشد. این هم دلیلش همان دلیل شرطیت استقرار در سایر اذکار واجبه نماز است که ما دلیل معتبری پیدا نکردیم غیر از اجماع.
و تمکنْ فی الاقامة کما تتمکن فی الصلاة که در روایت ضعیفه هست که سندش ضعیف است، به نظر ما دلالتش هم ضعیف است، چون ممکن است تمکن و استقرار در نماز مستحب باشد، بعد میگوید مستحب است تمکن در اقامه همانطوری که در نماز مستحب است. مثل این میماند که وضو بگیر برای زیارت حرم حضرت معصومه همانطوری که وضو میگیری برای زیارت حرم امام رضا، معنایش این نیست که وضو گرفتن برای زیارت حرم امام رضا واجب است، نه، همانطوری که آنجا وضو میگیری اینجا هم وضو بگیر، آنجا مستحب است اینجا هم مستحب است. تمکن فی الاقامة کما تتمکن فی الصلاة شاید تمکن و استقرار در نماز مستحب باشد میگوید همانطوری که آنجا استقرار داری در اقامه هم استقرار داشته باش. دلیل فقط اجماع است.
عمدۀ بحث این است: و له صیغتان. بحث مهمی است که السلام علینا و علی عباد الله الصالحین کافیست در نماز یا نه؟ میگویند مشهور متاخرین میگویند کافیست، مشهور قدما میگویند کافی نیست و لکن الان هم خیلیها احتیاط واجب میکنند. آقای بروجردی در ذهنم است احتیاط واجب میکرد که اکتفا نشود به السلام علینا، الان آقای سیستانی احتیاط واجب میکند، ولی برخی از بزرگان مثل آقای خوئی و آقای تبریزی میگفتند: نه، با همان السلام علینا و علی عباد الله الصالحین میشود انسان نمازش را تمام بکند. صاحب عروه هم نظرش همین است.
در مقابل، انظاری هست که عرض میکنم:
یک نظر این است که هر دو واجب است، غیر از آن نظر مشهور متاخرین که مخیرید بین اینکه بگویی السلام علینا و علی عباد الله الصالحین یا بگویی السلام علیکم و رحمة الله و برکاته، مشهور قدما میگویند متعین است السلام علیکم و رحمة الله بگویی و مستحب است قبلش السلام علینا بگویی، این نظر دوم، نظر سوم این است که هر دو واجب است. ابنطاووس این را گفته.
نظر چهارم این است که بگوییم السلام علینا واجب است، حتما بگو، السلام علیکم میخواهی بگو میخواهی نگو، مستحب است.
نظر پنجم هم نظر صاحب حدائق است. گفته که من قائل به این هستم که السلام علینا مخرج نماز است و السلام علیکم محلل محرمات نماز است. به این معناست که اگر نمیخواهی منافیات را انجام بدهی، السلام علینا و علی عباد الله الصالحین همینجور مینشینی، مثل مجسمه، حالا ذکر هم میخواهی بگویی بگو، آنقدر مینشینی تا صورت نماز محو میشود، منافیات نماز را نیاوردی، با آن السلام علینا خارج شدی از نماز، منافیات نماز هم نیاوردی تا هیئت نماز بهم خورد، دیگر بنا نیست که تا آخر عمرت این محرمات نماز ادامه داشته باشد، ولی اگر میخواهی قبل از فوت موالات مرتکب منافیات نماز و محرمات نماز بشوی، السلام علیکم و رحمة الله و برکاته هم باید بگویی. الاولی مخرجة و الثانیة محللة، میگوید جمع عرفی بین روایات این است.
[سؤال: ... جواب:] تحلیل وضعی یعنی مخرج از نماز، تحلیل تکلیفی به این است که السلام علیکم بگویی. همین شد که من میگویم. یعنی اگر السلام علیکم نگویی گناه است پشت به قبله بشوی، نمازت تمام شده، نمازت صحیح است، ولی یک گناه برایت مینویسند. ... مخرج است دیگر، ببین در اصطلاحات نیندازید ما را که اذیت میشوید خودتان، من دارم راستحسینی با شما صحبت میکنم، اولی مخرج است یعنی برای تصحیح نماز نیاز است به السلام علینا و لکن تا دومی را نگویی حرام تکلیفی است که منافیات نماز را بیاوری. اما اینکه صبر کنی تا صورت نماز از بین برود زایل بشود او که اتیان به منافیات نیست.
ببینیم دلیل بر تخییر بین السلام علینا و السلام علیکم چیه و اینکه جمعی میگویند السلام علینا بنا بر احتیاط واجب کافی نیست مثل آقای سیستانی این چه نتیجهای دارد که نتیجهاش روشن است، نباید احتیاط بکنی، تکرار کنی، اگر شک کردی السلام علینا درست گفتی یا نه رهایش کن، تکرار بیتکرار، چون شاید نماز با آن السلام علیکم خارج میشود ولی السلام علینا کلام آدمی است، با کلام آدمی در نماز، نماز خودت را خراب نکن، یک بار مجازی بگویی، بار دوم اگر تکرار کنی این کلام آدمی میشود.
تامل بفرمایید انشاءالله تا روز یکشنبه.
و الحمد لله رب العالمین.
بدون نظر