رفتن به محتوای اصلی

جلسه دهم

جلسۀ 10-984

یک‌شنبه - 01/07/1403

أعوذ باللّه من الشیطان الرجیم بسم ‌اللّه الرحمن الرحیم الحمد للّه ربّ العالمین و صلّی الله علی سیّدنا محمّد و آله الطاهرین سیّما بقیّة اللّه في الأرضین و اللعن علی أعدائهم أجمعین.

بحث راجع به این بود که بعد از اتیان منافی مثل صدور حدث اگر یادش بیاید که سلام را فراموش کرده ما عرض کردیم این نماز صحیح است و با جریان حدیث لاتعاد راجع به این نسیان سلام شارع حکم می‌‌کند به این‌که با آن تشهدی که خواند از نماز خارج شده، پس آن حدث خارج از نماز بوده.

مرحوم آقای خوئی یک وجه دیگری ذکر کرد خلاصۀ این وجه این بود که لا صلاة الا بطهور اصلا اقتضا نمی‌کند که در آن‌های متخلل بین دو جزء نماز ما طهارت داشته باشیم، اگر ما بودیم و لا صلاة الا بطهور می‌‌گفتیم در زمان اتیان به جزء بعدی طهارت داشته باش و لو در اثناء در آن متخلل، ‌محدث بشوی اشکال ندارد سریع وضو می‌‌گیرد و جزء بعدی را با وضوی جدید می‌‌خوانی، ‌لا صلاة الا بطهور. و لذا در طواف هم همین را ایشان می‌‌فرماید، که اگر ما بودیم می‌‌گفتیم اشتغال به طواف همراه با طهارت باشد، اما شما می‌‌توانی وسط طواف بروی تجدید وضو بکنی برگردی بدون فوت موالات، مشکلی ندارد. پس ما در اینجا به لا صلاة الا بطهور نمی‌توانیم تمسک کنیم بگوییم این حدث در ما بین تشهد و بین سلام واقع شد، شد وقوع حدث در اثنای نماز، و این خلاف لا صلا‌ة الا بطهور است، لا صلاة ‌الا بطهور اقتضا نمی‌کند بطلان صلات را با انتفای طهارت از حدث در آن‌های متخلل یعنی در فواصل بین دو جزء، بله لا صلاة الا بطهور می‌‌گوید هر چه جزء نماز است مشروط به طهارت است آن سلام هم اگر جزء‌ نماز باشد او هم مشروط به طهارت است اما حدیث لاتعاد او را از جزئیت انداخت گفت او دیگر جزء‌نیست.

فقط می‌‌ماند این مطلب که آقای خوئی فرمود روایتی داریم که مفادش حدث قاطع نماز است و آن صحیحۀ منصور بن یونس بزرج هست که نجاشی می‌‌گوید کوفی ثقة، او نقل می‌‌کند از ابی بکر حضرمی، ‌ابی بکر حضرمی نقل می‌‌کند از امام باقر و امام صادق علیه السلام که فرمودند لا یقطع الصلاة الا اربعة الخلاء و البول و الریح و الصوت، یعنی حدث قاطع نماز است، ایشان فرمودند ما به این روایت تمسک می‌‌کنیم می‌‌گوییم در آن متخلل در نماز حدث مبطل است چون حدث قاطع هیئت اتصالیۀ نماز است، اما در مانحن‌فیه مهم نیست، ‌این حدث قاطع هیئت اتصالیۀ نماز است، ما دیگر نیازی به هیئت اتصالیه نداریم، آن سلام از جزئیت وقتی افتاد طبق حدیث لاتعاد این حدث بین این سلام و بین آن تشهد قاطع هیئت اتصالیه باشد، ‌چی می‌‌شود، قاطع هیئت اتصالیه معنایش این است که مانع می‌‌شود از لحوق جزء‌ متاخر نسبت به جزء سابق. اگر بین رکوع و سجود حدث صادر می‌‌شد کار خراب می‌‌شد الحدث یقطع الصلاة چون آن سجود دیگر صلاحیت لحوق به آن رکوع را نداشت نماز باطل می‌‌شد اما در مانحن‌فیه بین سلام و بین آن تشهد حدیث قاطع هیئت اتصالیه است، خب باشد، وقتی آن سلام از جزئیت افتاد و ما اصلا نیازی نیست او را بیاوریم دنبال چی می‌‌گردیم؟ دنبال این می‌‌گردیم که دیگر صلاحیت ندارد که آن جزء متاخر لاحق بشود به جزء متقدم، اصلا ما آن جزء متاخر را از جزئیت انداختیم و لذا الحدث یقطع الصلاة هم اینجا مشکلی ایجاد نمی‌کند.

التفات خوبی است از آقای خوئی و لکن مشکلش این است که فهم عرفی از این روایت که حدث قاطع نماز است این است که یعنی مبطل نماز است. آخه این بیان‌ که الحدث یقطع الصلاة به معنای این است که قطع هیئت اتصالیه می‌‌کند بین جزء‌ بعدی و جزء قبلی، این‌ها را فقها اصطلاح کردند. فرق بین قاطع و مانع را این گذاشتند در کتاب صلاة شیخ انصاری هست، که قاطع آنی است که رافع هیئت اتصالیه است بین جزء بعدی و جزء قبلی، مفاد عرفی روایت که این نیست، الحدث یقطع الصلاة حدث نماز را قطع می‌‌کند یعنی نماز را از صلاحیت صحت می‌‌اندازد، یعنی نماز را باطل می‌‌کند هیچ فرقی بین الحدث یبطل الصلاة با الحدث یقطع الصلاة عرفا نیست. و لذا به نظر ما جواب صحیح همانی است که قبلا مطرح شد که ما وقتی حدیث لا تعاد را در این سلام منسی پیاده کردیم کشف می‌‌شود که آخرین جزئ نماز آن تشهد بوده پس این حدث خارج از نماز است حالا لا صلاة ‌الا بطهور هم آن متخلل را بگوید شرط طهارت در او معتبر است که به نظر ما معتبر است دیگر بعد از تشهد آن متخلل هم در اثنای نماز نیست، از آنات متخلله نماز نیست، از نماز خارج شدیم به برکت حدیث لاتعاد در سلام منسی.

[سؤال: ... جواب:] الحدث فی اثناء‌الصلاة یبطل الصلاة، حدیث لاتعاد که در سلام منسی جاری کردیم ورود دارد بر این و می‌‌گوید دیگر بعد از تشهد منتظر نمانید تا این سلام بیاید چون این سلام منسی هست همین که تشهد گفتید دیگر از نماز خارج شدید دیگر در اثنای نماز نیستید الحدث فی اثناء‌الصلاة یقطع الصلاة موضوع ندارد.

 راجع به این‌که ما آخر نماز آیا حتما باید بگوییم السلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته که بزرگانی مثل آقای بروجردی احتیاط واجب کردند گفتند به السلام علینا و علی عبادالله الصالحین اکتفا نکنید بلکه به السلام علیکم تنها هم اکتفا نکنید، بگویید السلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته، آیا این درست است که نظر مشهور قدما است، یا نه، ما می‌‌توانیم اکتفا کنیم به السلام علینا و علی عبادالله الصالحین که نظر مشهور متاخرین است‌که می‌‌گویند مخیر هستید می‌‌خواهید بگویید السلام علینا و علی عبادالله الصالحین از نماز خارج بشوید می‌‌خواهید فقط بگویید السلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته بلکه فقط السلام علیکم را بگویید از نماز خارج بشوید مشکلی نیست.

عده‌ای از بزرگان معاصر احتیاط واجب می‌‌کنند، آقای بروجردی احتیاط واجب می‌‌کرد، ‌در مقام فتوا، فتوا نمی‌داد، الان هم آقای سیستانی احتیاط واجب می‌‌کنند که به السلام علینا و علی عبادالله الصالحین اکتفا نشود ولی السلام علیکم را قبول دارند می‌‌گویند او کافی است، ‌نیازی به و رحمة الله وبرکاته است بر خلاف آقای بروجردی که احتیاط واجب می‌‌کردند به او اکتفا نشود و رحمة الله و برکاته هم گفته شود.

این بحث خیلی ثمره دارد. نفرمایید ما که به السلام علینا و علی عبادالله الصالحین اکتفا نمی‌کنیم، بالاخره عجله داشته باشیم فقط السلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته می‌‌گوییم عجله نداشته باشیم هر دو سلام را می‌‌دهیم. می‌‌گوییم: نه، اثر دارد، ‌اثرش این است اگر شما به نحو شبهۀ حکمیه شک کردید در صحت السلام علینا و علی عبادالله الصالحین خودتان نمی‌توانید دیگر 30 بنا بر این احتیاط واجبی که آقای بروجردی و آقای سیستانی نمی‌توانید احتیاط کنید اعاده کنید این السلام علینا را، ‌یک وقت شبهۀ موضوعیه است همان موقعی که می‌‌گویی السلام علینا همان موقع شک داری که عین را از مخرج عین ادا کردی یا به شک همزه گفتی، ‌السلام ألینا گفتی یا السلام علینا گفتی، این شبهۀ موضوعیه است، اینجا شک در هنگام عمل است قاعدۀ فراغ و تجاوز جاری نمی‌شود استصحاب می‌‌گوید شما به نحو صحیح ادا نکردی، السلام علینا را به نحو صحیح ادا نکردی، شک در اثنای عمل است اینجا مشکلی ندارد اینجا می‌‌توانی تدارک کنی، ‌اما اگر شبهۀ حکمیه است، نمی‌دانی به این روشی که خواندی صحیح است یا نه، السلام علِینا نمی‌دانی این درست است یا باید می‌‌گفتی السلام علَینا. شبهۀ حکمیه است. حق نداری تکرار کنی، حالا اول که باید احتیاط می‌‌کردی مشکوک الصحة را نمی‌آوردی، متیقن الصحة را می‌‌گفتی، ولی حالا که گفتی و شک در صحتش به نحو شبهۀ حکمیه داری یا شبهۀ موضوعیه است بعد از مضی محل شک کردی اینجا حق نداری بگویی احتیاط می‌‌خواهم بکنم یک بار دیگر بگویم. السلام علیک ایها النبی را هر چی می‌‌خواهی تکرار کنی عیب ندارد چون ذکر الرسول در تشهد حداقل مستثنی است. کلما ذکرت الله و رسوله فهو من الصلاة اما السلام علینا تکلم است، یک بارش امر دارد، امر استحبابی دارد، اما بار دوم امر ندارد. و لذا آن‌هایی که مخرج می‌‌دانند از نماز مثل آقای خوئی می‌‌گویند یا صحیح گفتی از نماز خارج شدی هر کاری دوست داری بکنی یا صحیح نگفتی می‌‌توانی تدارک کنی. اما کسانی مثل آقای بروجردی و آقای سیستانی که می‌‌گویند مخرج از نماز نیست بنا بر احتیاط واجب السلام علینا آن‌وقت تکرارش این شبهه را دارد که در اثنای نماز تکلم کردی که نه مصداق ذکر الله است نه مصداق ذکر الرسول است، انشای تحیت است، ‌انشای تحیت تکلم است. نگویید پس چرا در اثنای نماز غفیله ما می‌‌خوانیم علیه و علیهم السلام، می‌‌گوییم او هم احتیاط این است، ‌احتیاط واجب هم کردند، بلکه شاید بالاتر از احتیاط واجب بگوییم که قصد دعا بکنید، ‌علیه و علیهم السلام یعنی از خدا می‌‌خواهم که بر پیامبر و اهل بیتش سلام نازل کند، انشای تحیت بکنی این تکلم است و تکلم مبطل نماز است، السلام علینا که دعا نیست، دعا بکنی که اصلا فایده ندارد باید انشای تحیت بکنی تا بحث خروج از نماز مطرح بشود یا حتی امتثال امر به سلام باشد. اینجا باید انشای تحیت بکنی، ‌انشای تحیت بکنی می‌‌شود کلامی که مصداق کلام آدمی است مصداق ذکر الله و ذکر الرسول نیست و لذا یک بارش امر دارد، بار دوم شاید صحیح گفتی آن بار اول را برای چی بار دوم را می‌‌گویی.

[سؤال: ... جواب:] چون امتثال بعد الامتثال امر ندارد، ‌ذکر خدا مستحب است، ذکر پیامبر حداقل در تشهد مستحب است، آیا در جاهای دیگر نماز اختلاف است که مستحب است یا نه آقای سیستانی احتیاط واجب می‌‌کند که ذکر الرسول در غیر تشهد نگویید، ذکر الرسول نه دعا، دعا عیب ندارد. ... حالا اگر قصد دعا بکند عیب ندارد یعنی این می‌‌شود بگوید اگر من امتثال امر به السلام علینا نکردم این بشود انشای تحیت اگر امتثال امر کردم این بشود دعا، این می‌‌شود، السلام علینا و علی عباد الله الصالحین را با این نیت بگوید اگر من امتثال امر به السلام علینا کردم با آن سلام اولی او صحیح بود این می‌‌شود دعا، دعا می‌‌کنم خدا سلامش را بر ما و بر عباد صالحین نازل کند و اگر هم آن اولی امتثال امر به انشای تحیت به نحو السلام علینا و علی عبادالله الصالحین نبود این بشود انشای تحیت اگر این‌جور نیت کند اشکال ندارد ولی معمولا چون این جور نیت‌ها سخت است و لذا گفتند احتیاط واجب این است که تکرار نکند این السلام علینا را.

[سؤال: ... جواب:] سلام الله علیک به شخص خاصی اگر خطاب کنید این مخاطبۀ با انسان دیگر و لو در دعا خالی از اشکال نیست. این را مطرح کردند در بحث مبطلات نماز مطرح می‌‌شود در آن بحث سلام مطرح شده که اگر خواست احتیاط کند بگوید السلام علیک قصدش این است که اگر جواب سلام او واجب است بشود رد تحیت اگر جواب سلام او واجب نیست پس جایز نیست در نماز این باشد دعا برای او. این محل بحث است صاحب عروه می‌‌گوید اشکال ندارد ولی بعضی‌ها اشکال کردند می‌‌رسیم انشاءالله اشکال‌شان این است که دعای به نحو مخاطبۀ با مردم به شخصی بگوید در وسط نماز بگوید غفر الله لک، ‌این را اشکال می‌‌کنند می‌‌گویند چون آنی که هست این است که مناجات الرب باید بکند این مناجات الرب نیست این مخاطبة الخلق است، ‌حالا این را انشاءالله در بحث خودش مطرح می‌‌کنیم.

[سؤال: ... جواب:] این‌که باید مخاطبه کند، السلام علیک، ‌آن‌وقت این شبهه‌اش این است که اگر بخواهد قصد دعا هم بکند مخاطبة الخلق است نه مناجات الرب. این‌ها بحثش می‌‌آید.

[سؤال: ... جواب:] السلام علینا که مخاطبه نیست. اللهم اغفر لنا که این را که کسی نگفته مناجات الرب نیست، ‌فرق می‌‌کند با غفر الله لک که به یک شخص خاصی خطاب بکنید.

اصل بحث پس مشخص است که ببینیم آیا ما مخیریم بین السلام علینا و بین السلام علیکم یا تنها مخرج السلام علیکم است حالا مستحب است قبلش السلام علینا هم بگویی. عمده این دو نظر است و لکن نسبت داده شده به شیخ طوسی در مبسوط و یحیی بن سعید حلی در کتاب الجامع للشرائع که آنها گفتند اصلا واجب در نماز همان السلام علینا و علی عبادالله الصالحین است اصلا السلام علیکم و رحمة الله و برکاته واجب نیست، ‌واجب است السلام علینا و علی عبادالله الصالحین، تخلف نکنید از آن. عبارت یحیی بن سعید در الجامع للشرائع این است در صفحۀ 84: التسلیم الواجب الذی یخرج به من الصلاة السلام علینا و علی عبادالله الصالحین. مرحوم محقق حلی در کتاب معتبر به شیخ طوسی در مبسوط این را نسبت می‌‌دهد می‌‌گوید شیخ طوسی در مبسوط قائل است به وجوب السلام علینا و علی عبادالله الصالحین، و لکن مرحوم شهید اول در ذکری می‌‌گوید نخیر این نسبت درست نیست، حالا بگذریم آن عبارتی که مرحوم شیخ طوسی در مبسوط دارد و منشأ شده که محقق حلی این‌جور برداشت کند این عبارت است: و من قال من اصحابنا ان التسلیم سنة یقول اذا قال السلام علینا و علی عباد الله الصالحین فقد خرج من الصلاة و من قال انه فرض فبتسلیمة واحدة یخرج من الصلاة، محقق می‌‌گوید شیخ می‌‌گوید کسی که می‌‌گوید التسلیم سنة که خود شیخ هم جزء این هاست، ‌می گوید السلام علینا و علی عبادالله الصالحین اگر بگویی از نماز خارج می‌‌شوی. خود محقق در معتبر تعبیرش این است که برخی از اصحاب که گفتند اصلا با تشهد از نماز انسان خارج می‌‌شود و هذا ظاهر کلام المفید، معتبر جلد 2 صفحۀ 234، و منهم من اوجب قول السلام علینا و علی عبادالله الصالحین و جعله آخر الصلاة ‌و هو قول الشیخ فی المبسوط و منهم من اوجب قول السلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته و جعله متعینا للخروج من الصلاة و هو مذهب علم الهدی (سید مرتضی) و ابی الصلاح و الذی نری نحن انه لا یخرج من الصلاة الا باحدی التسلیم إما السلام علیکم او السلام علینا و علی عبادالله الصالحین، ‌دلیلش هم این است که تحلیلها التسلیم بر هر دو صادق است. حالا ما از کلام شیخ در مبسوط نفهمیدیم که واجب بداند السلام علینا و علی عبادالله الصالحین را، شهید در ذکری درست می‌‌گوید، شیخ در مبسوط گفته کسی که می‌‌گوید التسلیم سنة می‌‌گوید با السلام علینا و علی عبادالله الصالحین آدم از نماز خارج می‌‌شود نگفت واجب است.

ما ابتدا دلیل تخییر را ذکر کنیم بعد دلیل کسانی مثل آقای بروجردی را که می‌‌گویند واجب السلام علیکم و رحمة الله و برکاته است، ‌السلام علینا قبل او واجب نیست و اگر هم بگویید یک مستحبی است که مخرج از نماز نیست، دلیل این بزرگواران را هم مطرح کنیم.

اما دلیل تخییر که بعد از محقق، دیگر مشهور شده این قول و از معاصرین هم بزرگانی مثل آقای خوئی قائل به این قول هستند، دلیل‌شان این است که گفتند: ما هم اطلاق ادله را که حساب می‌‌کنیم تحلیلها التسلیم، این اگر منصرف ندانیم به سلام اخیر، شامل السلام علینا و علی عبادالله الصالحین می‌‌شود، و اگر منصرف هم بدانیم این تحلیلها التسلیم را به سلام اخیر روایات خاصه‌ای داریم که السلام علینا را گفته مخرج از نماز است. ایشان فرموده ببینید اولین روایت صحیحۀ حلبی: قال ابو عبدالله علیه السلام کلما ذکرت الله عز و جل به و النبی صلی الله علیه و آله فهو من الصلاة و ان قلت السلام علینا و علی عبادالله الصالحین فقد انصرفتَ‌، فرمودند ببینید!‌ اطلاق این تعبیر که ان قلت السلام علینا و علی عبادالله الصالحین فقد انصرفت شامل سلام در رکعت اخیره می‌‌شود می‌‌فرماید اگر بگویی السلام علینا و علی عبادالله الصالحین منصرف شدی از نماز، ‌ما دنبال چی هستیم در آخر نماز؟ دنبال انصراف هستیم از نماز، با این منصرف می‌‌شوی.

روایت دوم روایت ابی کهمس است، ‌وسائل جلد 6 صفحۀ 426 عن ابی عبدالله علیه السلام سألت عن الرکعتین الاولتین اذا جلست فیهما للتشهد فقلت و انا جالس السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته انصراف هو قال لا و لکن اذا قلت السلام علینا و علی عبادالله الصالحین فهو الانصراف. البته سند این روایت ضعیف است، ابی کهمس توثیق ندارد.

روایت سوم موثقۀ ابی بصیر جلد 6 وسائل صفحۀ 423 اذا نسی الرجل ان یسلم فاذا ولّی وجهه عن القبلة ‌و قال السلام علینا و علی عبادالله الصالحین فقد فرغ من صلاته. اگر کسی فراموش کرد سلام بدهد رویش را از قبله یک مقدار منحرف کند بگوید السلام علینا و علی عبادالله الصالحین و با این از نماز فارغ می‌‌شود.

[سؤال: ... جواب:] این‌ها می‌‌گویند ولی وجهه نه این‌که استدبر القبلة، یک وقت می‌‌گوید استدبر القبله او انحراف کامل از قبله است یک وقت می‌‌گوید ولی وجهه عن القبلة رویش را از قبله برگرداند انسان رویش را از قبله چقدر می‌‌تواند برگرداند، ‌یک مقدار کج می‌‌کند که پشت سرش را ببیند این‌که منافات با استقبال القبلة بجسده ندارد.

[سؤال: ... جواب:] حالا ممکن است مستحب باشد در هنگام السلام علینا که انسان یک مقدار رویش را برگرداند از قبله که من علی یمنیه و علی یساره را بتواند ببیند.

این استدلال آقای خوئی به نظر می‌‌رسد که قابل مناقشه است. البته این را عرض کنم آقای خوئی نظرش این است که تسلیم اطلاقش منصرف به همان السلام علیکم است شواهد هم ذکر کرد قبلا و لذا برای رد قول به وجوب السلام علینا یا وجوب جمع بین السلام علینا و السلام علیکم می‌‌گوید ما اصلا به اطلاقات و تحلیلها التسلیم تمسک می‌‌کنیم به سلام اخیر، و لذا برای کفایت السلام علینا عمده دلیلش همین روایات است که ذکر شد.

به نظر ما این روایات حداقل برخیش قابل مناقشه است. اما آن روایت اول که فرمود در صحیحۀ حلبی ان قلت السلام علینا و علی عباد الله الصالحین فقد انصرفت، جو فقهی در زمان صدور این روایات این بود که در تشهد اول در رکعت دوم عامه سلام بر پیامبر به انحای مختلف می‌‌دادند و آخرش هم می‌‌گفتند السلام علینا و علی عباد الله الصالحین، این صحیحه حلبی و مانند آن می‌‌خواهند بگویند در تشهد هر چی می‌‌خواهی ذکر الله بگویی فدای سرت هر چی می‌‌خواهی ذکر الرسول بگویی فدای سرت بگو اما اگر بگویی السلام علینا و علی عبادالله الصالحین این موجب خروج از نماز است، موجب انصراف از نماز است، یعنی موجب بطلان نماز است، دلیل نمی‌شود که هر انصرافی موجب بشود نماز تمام بشود، تمام شدن نماز غیر از خروج از نماز است. به قول آقای بروجردی شما با اتیان منافیات در اثنای نماز از نماز خارج می‌‌شوی من استدبر فی صلاته فقد انصرف فی صلاته‌، این‌ها روایت نیست، به‌عنوان شاهد عرفی ذکر می‌‌کنم، فقد انصرفت یعنی السلام علینا و علی عبادالله الصالحین تکلم است به کلام آدمی و این موجب خروج از نماز است، هر انصرافی که مکمل نماز نیست، برخی از انصراف‌ها مبطل نماز است، صرف این‌که بگویند السلام علینا و علی عبادالله الصالحین بگویی منصرف شدی از نماز دلیل بر این نیست که این نماز کامل است، ‌نه، اتیان منافی کردی، این انصراف از نماز است. و لذا این جو فقهی بین عامه می‌‌خواهند ائمه این جو فقهی را بشکنند می‌‌فرماید کلما ذکر الله عز و جل به و النبی فهو من الصلاة، عیب ندارد و لذا آقای سیستانی احتیاط واجب می‌‌کنند ذکر پیامبر در خصوص تشهد به‌خاطر همین نکته است که این روایات در یک جو فقهی صادر شده که می‌‌خواهد ردع کند این فعل عامه را در تشهد این‌ها سلام که می‌‌دادند آخرش می‌‌گفتند السلام علینا و علی عبادالله الصالحین بعد بلند می‌‌شدند برای رکعت سوم، ‌می فرماید ذکر خدا هر چی می‌‌گویی بگو، کلما ذکرت الله عز و جل به و النبی فهو من الصلاة هر چی ذکر نبی می‌‌گویی بگو یعنی در همین تشهد، ‌همین کاری که می‌‌کنید عیب ندارد‌، الصلوات الطیبات الزاکیات که در تشهد عامه است، خیلی سلام بر پیامبر می‌‌دهند، ولی آخرش می‌‌گویند السلام علینا و علی عبادالله الصالحین، بلند می‌‌شوند برای رکعت سوم، روایت می‌‌گوید هر چی ذکر خدا و پیامبر می‌‌گویید بگویید عیب ندارد، یعنی در همین تشهد، و لذا آقای سیستانی می‌‌گویند اطلاق ندارد نسبت به ذکر الرسول در قنوت نماز، این‌که بعضی‌ها دعای فرج می‌‌خوانند حالا آن یا محمد یا علی اکفیانی فانکما کافیان، آن یا علی که قطعا جایز نیست در قنوت نماز، او که ذکر پیامبر نیست، می‌‌ماند یا محمد، ‌یا محمد اکفنی٫ او هم همین‌جور است، ذکر پیامبر است ولی دلیل نداریم در غیر تشهد ذکر الرسول در نماز استحباب داشته باشد چون اطلاق این روایت را اگر بزنیم نسبت به غیر حال تشهد ذکر الرسول مصداق تکلم است من تکلم اعاد الصلاة، این‌که می‌‌گویند تکلم برخی گفتند تکلم انصراف دارد به آن حرف‌های روزمره، اشهد ان علیا ولی الله هم در نماز بگوییم مصداق تکلم نیست که مبطل نماز باشد این‌ها به شوخی اشبه است، تکلم یعنی آن تکلمی که مربوط به اجزای نماز نیست و الا لازم نیست حرف‌های روزمره بزنید، پس وسط نماز بگوییم اشهد انی ابن‌فلان و اب فلان، اشهد ان به قول آقای خوئی فرموده ان السید التقی ابن‌السید الخوئی، این‌ها که نمی‌شود، پس ذکر الرسول مصداق تکلم است، آن مقدار که دلیل داریم در تشهد است، و لذا آقای سیستانی احتیاط واجب می‌‌کنند در غیر تشهد ذکر الرسول نگویید.

و لذا این روایت ما یصلح للقرینیة دارد آن جو فقهی صدور این روایات مانع از اطلاقش می‌‌شود نسبت به غیر حال تشهد اول، می‌‌فرماید ذکر خدا و پیامبر هر چی می‌‌گویی بگو ولی اگر بگویی السلام علینا و علی عبادالله الصالحین موجب انصراف از نماز است ولی کی گفته هر چیزی که موجب انصراف از نماز است مخرج شرعی از نماز است، ‌یعنی مکمل نماز است. اتیان منافیات نماز هم موجب انصراف از نماز است ولی آیا این کافی است؟

[سؤال: ... جواب:] مگر هر انصرافی موجب صحت نماز است؟ یک کسی وسط نماز منصرف می‌‌شود از نماز پشت به قبله می‌‌کند می‌‌رود ناهار می‌‌خورد می‌‌آید نمازش را از سر می‌‌خواند، ‌من اشتغل بآب‌گوشت!! فقد انصرف من صلاته اما آیا این نماز صحیح است؟ مگر هر انصرافی موجب صحت نماز است؟ هر انصرافی موجب خروج از نماز است اعم از خروج صحیح و خروج باطل. ... صرف انصراف دلیل نمی‌شود مکمل نماز باشد. ... السلام علینا در رکعت اخیر انصراف از نماز است ولی جزء اخیر نماز را نیاوردید؟ ... کسانی که مثل آقای بروجردی می‌‌گویند تمام اطلاقات سلام انصراف دارد بین عامه و خاصه به السلام علیکم، تازه می‌‌گویند انصراف دارد به السلام علیکم و رحمة الله و برکاته، حالا او را نگوییم، بگوییم انصراف دارد به السلام علیکم که آقای خوئی هم پذیرفته، آقای بروجردی می‌‌گوید اصلا بین عامه و خاصه می‌‌گفتند سلم یعنی همان السلام علیکم بگو، پس ما طبق آن ادله باید السلام علیکم بگوییم، این روایت می‌‌گوید السلام علینا بگویی این انصراف است، انصراف اگر در تشهد اول بگویی این انصراف جایز نیست، اما در تشهد اخیر بگویی این انصراف است اما انصرافی است که بعدش هم باید السلام علیکم بگویی، آن جزء اخیر را بیاوری. و لذا آقای بروجردی هم می‌‌گوید می‌‌گوید این السلام علینا موجب انصراف از نماز است ولی محلل نیست محلل السلام علیکم است. آقای بروجردی این را دارد می‌‌شود کلام صاحب حدائق را هم بر این حمل کرد که ما السلام علینا اگر بگوییم این انصراف از نماز است، رکعت دوم بگوییم انصراف از نماز نماز را باطل می‌‌کند عمدا اگر باشد، ‌اگر رکعت آخر بگوییم نماز را باطل نمی‌کند، ‌مصداق انصراف است ولی نماز را باطل نمی‌کند و وظیفۀ ما در رکعت آخر این است که سلم، ‌تحلیلها التسلیم، اگر می‌‌خواهی منافیات نماز را بیاوری باید سلام اخیر را بگویی پس این صحیحۀ حلبی را که آقای خوئی استدلال که به او می‌‌کند بر اساس اطلاق این صحیحه است نسبت به همۀ رکعات، ‌این قابل مناقشه است. و به‌خاطر همین مناقشه است که عرض کردم چون دلیل دیگری ندارد ذکر النبی فی الصلاة همین روایت است، به‌خاطر همین مناقشه است که آقای سیستانی می‌‌فرمایند بنا بر احتیاط واجب از ذکر الرسول در غیر تشهد استفاده نشود، ‌اللهم صلی علی محمد و آله محمد بهترین دعا است او دعا است او مناجات الرب است اما خطاب به پیامبر بگوید السلام علی رسول الله السلام علیک یا رسول الله در غیر تشهد این را نگو. و لذا این صحیحۀ حلبی به نظر ما هم اطلاقش جای مناقشه دارد.

بقیۀ ادله را ان‌شاءالله فردا بررسی می‌‌کنیم.

و الحمد لله رب العالمین.