جلسه پنجم
جلسۀ 5-979
شنبه - 24/06/1403
أعوذ باللّه من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمد للّه ربّ العالمین و صلّی الله علی سیّدنا محمّد و آله الطاهرین سیّما بقیّة اللّه في الأرضین و اللعن علی أعدائهم أجمعین.
ادامۀ نقد و بررسی ادلۀ عدم وجوب سلام
بحث در روایاتی بود که استدلال شده بود به اینها بر عدم وجوب سلام در آخر نماز. اولین دلیل که اصل برائت بود، بعد روایات مطرح شد.
روایت سوم: موثقۀ یونس بن یعقوب: ألم تسلم و انت جالس قلت بلی قال فلا بأس علیک
رسیدیم به روایت سوم. در وسائل جلد 6 صفحۀ 425 از تهذیب شیخ طوسی نقل میکند به اسنادش از علی بن مهزیار که اسناد صحیحی هست، از حسن بن علی بن فضال که ثقه هست، از یونس بن یعقوب، روایت موثقه میشود، قلت لابی الحسن علیه السلام صلیت بقوم صلاة فقعدت للتشهد ثم قمت و نسیت ان اسلم علیهم، یونس بن یعقوب میگوید من امام جماعت بودم، تشهد خواندم برخواستم، فراموش کردم سلام بدهم، مامومین گفتند ما سلمت علینا، به ما سلام ندادی آخر نماز، آن سلام آخر نماز را در ارتکازشان این بود که شخص به حاضرین سلام میدهد، فقال علیه السلام ألم تسلم و انت جالس؟ حضرت فرمود وقتی نشسته بودی تو سلام ندادی؟ قلت بلی، عرض کردم چرا، سلام دادم، ظاهر بلی این است که یعنی ألم تسلم و انت جالس قلت بلی یعنی بلی سلمت، قال فلا بأس علیک، اشکالی ندارد، و ان شئت حین قالوا لک ذلک استقبلتهم بوجهک و قلت السلام علیکم، اگر دوست داشته باشی همان موقعی که اینها گفتند چرا به ما سلام ندادی رو به اینها بکنی و بگویید السلام علیکم. در تهذیب هست و لو نسیت حین قالوا لک ذلک استقبلتهم بوجهک، این قطعا اشتباه است، در قرب الاسناد این روایت را مطرح میکند به اسنادش از محمد بن عبدالحمید از یونس بن یعقوب، قرب الاسناد صفحۀ 309 میگوید: و لو شئت حین قالوا لک استقبلتهم بوجهک فقلت السلام علیکم، که درست هم هست.
[سؤال: ... جواب:] لو نسیت حین قالوا لک ذلک، معنا دارد، و لو نسیت دیگر. فرض هم نسیان است. پس این و لو شئت حین قالوا لک ذلک هست.
آنهایی که به این روایت استدلال کردند بلی را به معنای نعم گرفتند، گفتند مامومین گفتند فراموش کردی سلام بدهی به ما، امام فرمود سلام ندادی موقع نشستن؟ اگر این امام جماعت سلام داده باشد، قلت بلی یعنی من سلام دادم، اصلا نزاعی نیست دیگر، پس معلوم میشود مامومین اشتباه کردند و این خلاف ظاهر است، پس قلت بلی یعنی قلت نعم، حضرت میفرماید مگر سلام ندادی به اینها موقعی که نشسته بودی، قلت بلی باید معنایش این باشد که بله سلام ندادم، آنها درست میگویند، آنوقت در این فرض امام فرمود اشکال ندارد، معلوم میشود که سلام دادن واجب نیست، چون اگر اشکال داشت حالا که به او گفتند فراموش کردی باید سلام میداد دیگر، تدارک میکرد، اما امام نفرمود تدارک کن، فرمود اگر میخواهی بگویی بگو السلام علیکم.
اشکال
به نظر میرسد که این استدلال ناتمام باشد. برای اینکه اینجور روایت را معنا کردن که قلت بلی یعنی قلت نعم، این عرفی نیست، بلی در کتب لغت هم گفتند، این مثل ألست بربکم قالوا بلی، تبدیل میکند استفهام سلبی را به ایجاب یعنی بلی أنت ربنا، و لو قالوا نعم لکفروا، در مغنی اینجور ما خواندیم، اگر مردم وقتی سؤال میشد از ایشان که ألست بربکم میگفتند نعم، یعنی بله تو خدای ما نیستی، ولی گفتند بلی، تبدیل به ایجاب شد، یعنی بلی انت ربنا. و لذا ظاهر بلی تبدیل به ایجاب است نه تصدیق نفی.
شاهدش در مقام این است که امام اصلا سؤال برای چی کرد؟ خود من میگویم قمت و نسیت ان اسلم علیهم، خود من اعتراف کردم، خود یونس بن یعقوب اعتراف کرده، میگوید من تشهد خواندم بعد بلند شدم و فراموش کردم سلام بدهم، مامومین گفتند: به ما سلام ندادی، حضرت بفرماید موقعی که نشسته بودی سلام ندادی؟ ما هم بگوییم بله سلام ندادیم، خب این سؤال برای چیه؟ من که خودم اعتراف میکنم سلام ندادم. اینکه امام بفرمایند ألم تسلم علیهم و انت جالس، بعد راوی تایید کند، بعد امام حکم را بفرماید، این عرفی نیست. اگر واقعا سلام نکردن مهم نیست، امام بفرماید لا بأس علیک، [اینکه] از اول ألم تسلم علیهم و انت جالس را مطرح کنند بعد بفرمایند اشکال ندارد این عرفی نیست. اگر بنا باشد سلام ندادنی که خود یونس بن یعقوب اعتراف کرد که من فراموش کردم اشکال ندارد خب حضرت بفرماید اشکال ندارد. مثل اینکه شما بگویید من فراموش کردم حمد و سوره را بخوانم، بعد سؤال میکنی از یک مرجع میگوید من نماز خواندم فراموش کردم حمد و سوره را بخوانم، مرجع میگوید حمد و سوره را نخواندی در حال قیام؟ شما بگویی نه، نخواندم، بگوید پس اشکالی ندارد، این سؤال برای چیه؟ خب من گفتم حمد و سوره را نخواندم بگویید اشکال ندارد.
[سؤال: ... جواب:] این تعبیر آخه عرفی نیست. ... فرض این است که امام که نفرمود أنسیت، اگر میفرمود أنسیت میگفتیم احتراز از فرض تعمد است، فرمود ألم تسلم و انت جالس. اینها عرفی نیست یکی بیاید از شما سؤال کند من فراموش کردم حمد و سوره را بخوانم در نماز، شما بگویید آیا حمد و سوره را ترک کردی؟ بعد شما بگویی بله، بگوید پس اشکالی ندارد، آخه وقتی میگوید آیا حمد و سوره را ترک کردی میخواهد بگوید ترک کردی مشکلاتی دارد و الا میگوید آیا حمد و سوره را ترک کردی بعد نتیجه یگیرد اشکال ندارد، خب او که گفت حمد و سوره را ترک کردم، دیگر تکرار و تاکید برای چی؟ ... چه تعجبی دارد، آدم فراموش میکند و سلام را ترک کند.
توجیه روایت
و لذا احتمال قوی هست مفادش این است که این آقا السلام علینا را گفته بود، السلام علینا و علی عباد الله الصالحین را گفته بود، آن السلام علیکم که حالا مخاطبش حضار هستند حالا یا به شکلی که الان بین ما مرسوم است که یک بار میگوییم السلام علیکم و رحمة الله و برکاته یا به آن شکلی که بین اهل سنت مرسوم است و روایت هم داریم در کتب خود ما که التفت الامام عن یمینه و قال السلام علیکم و رحمة الله ثم التفت الی شماله و قال السلام علیکم و رحمة الله. و لذا بعید نیست سؤال این باشد که وقتی گفت نسیت ان اسلم علیهم یعنی آن سلام اخیر را فراموش کردم، السلام علیکم و رحمة الله را فراموش کردم، حضرت میفرماید ألم تسلم حین جلوسک این دیگر علیهم ندارد یعنی السلام علینا و علی عبادالله الصالحین را هم نگفتی؟ قلت بلی، چرا او را گفتم، حضرت میفرماید اشکال ندارد، حالا اگر دوست داری السلام علیکم هم بگو. و این روایت از ادلۀ جواز اکتفا به السلام علینا و علی عبادالله الصالحین است. یا ظاهر روایت این است یا احتمال قوی است که مفاد روایت این باشد. و لذا این روایت هیچ دلالت بر عدم وجوب سلام نمیکند.
[سؤال: ... جواب:] السلام علینا صدق نمیکند سلم علیهم، سلم علیهم همانی است که میگوید السلام علیکم.
روایت چهارم: طائفۀ داله بر صحت نماز عند احداث حدث بعد از تشهد
روایت چهارم: وسائل جلد 7 صفحۀ 234 صحیحۀ حسن بن جهم از امام کاظم علیه السلام یا امام رضا علیه السلام که هر دو ابوالحسن بودند، سؤال کردم عن رجل صلی الظهر او العصر فاحدث حین جلس فی الرابعة قال ان کان قال اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله صلی الله علیه و آله فلا یعد و ان کان لم یتشهد قبل ان یحدث فلیعد. حضرت میفرمایند اینکه وضویش باطل شده هنگامی که نشسته بعد از رکعت چهارم، اگر بعد از تشهد هست نمازش صحیح است، اگر قبل از تشهد هست نمازش باطل است.
گفته میشود فرق بین اینکه احداث حدث قبل از تشهد باشد یا بعد از تشهد باشد چیست که اگر قبل از تشهد باشد نماز باطل است بعد از تشهد نماز صحیح است، توجیه دیگری ندارد الا اینکه بگویید سلام جزء نماز نیست و الا اگر سلام جزء نماز است مثل تشهد چه فرقی میکند؟
دو روایت هم مشابه این هست، مراجعه کنید وسائل جلد 6 صفحۀ 410 صحیحۀ زراره است الرجل یحدث بعد ان یرفع رأسه فی السجدة الاخیرة و قبل ان یتشهد قال ینصرف فیتوضأ فان شاء رجع الی المسجد و ان شاء ففی بیته و ان شاء حیث شاء قعد فیتشهد ثم یسلم و ان کان الحدث بعد الشهادتین مضت صلاته. اگر قبل از تشهد احداث حدث شده، این روایت نمیگوید نماز باطل است، میگوید برود وضو بگیرد بیاید تشهد را تدارک کند و بعد سلام بدهد و اگر حدث بعد از شهادتین است اصلا مشکلی ندارد.
روایت دیگر هم وسائل جلد 6 صفحه 424 صحیحۀ حلبی است: اذا التفت فی صلاة مکتوبة من غیر فراغ فاعد الصلاة اذا کان الالتفات فاحشا، اگر التفات فاحش از قبله پیدا کردی نماز باطل است مگر بعد از تشهد، اگر بعد از تشهد باشد نماز باطل نیست.
پس شد روایت چهارم مفاد صحیحۀ حسن بن جهم و همینطور دو روایت دیگر که قبل از سلام اگر احداث حدث بشود نماز صحیح است و این توجیه ندارد جز اینکه بگوییم سلام جزء نماز نیست بلکه واجب هم نیست و الا اگر جزء نماز بود یا واجب بود باید نماز باطل بشود.
کلام سیدخوئی در بیان سه توجیه برای روایت
مرحوم آقای خوئی فرموده: ما باید این روایت را توجیه کنیم، چون روایت میگفت اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله اگر بگویی بعد حدث صادر بشود نماز صحیح است، اللهم صل علی محمد و آل محمد کجا رفت؟ او را که نگفت شما گفتی. نگویید در وسائل الشیعة آمده و اشهد ان محمدا صلی الله علیه و آله رسول الله [چون] این را نساخ اضافه کردند و الا در تهذیب که این نیست. پس فرض نشده صلوات بر محمد و آل محمد در این روایت. شما باید توجیه کنید بگویید این صلوات هم مفروغعنه گرفته شده چون متمم شهادتین است، اگر اینطور است السلام علینا و علی عبادالله الصالحین هم در عرف آن زمان متمم تشهد بوده، منتها اهل سنت در تشهد رکعت دوم هم السلام علینا میگفتند امام از او نهی کرده، ولی در تشهد رکعت سوم یا چهارم در نمازهای چهار رکعتی، السلام علینا مکمل تشهد است او را باید مفروغعنه بگیریم. و لذا مشکل حل میشود، شهادتین با متممات آن که یکی صلوات است و دیگری السلام علینا است، اگر گفتی بعد حدث صادر شد نماز باطل نمیشود.
بعد فرموده اگر این جواب ما را هم نپذیرید که انصافا پذیرفتنی نیست چون خود روایت میگوید و ان قال اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله بعد بگوییم السلام علینا و علی عبادالله الصالحین هم گفته؟ ایشان میفرماید اگر نمیپذیرید ما حرف دیگری داریم و آن حرف این است که میگوییم یا میشود ملتزم شد به مضمون این روایت و یا آن دو روایت دیگر که مشابه این روایت حسن بن جهم بود که بگوییم حدث بعد از تشهد مبطل نماز نیست یا نمیشود پذیرفت. اگر میشود پذیرفت که هیچ، ما ملتزم میشویم به مفاد این روایات میگوییم سلام جزء اخیر نماز است و لکن حدث غیر عمدی قبل از آن و بعد از تشهد مبطل نماز نیست، بلکه آن صحیحۀ حسن بن جهم هم که حتی قبل از تشهد هم گفت مبطل نیست، گفت میرود وضو میگیرد و میآید تشهد را تدارک میکند، اگر نمیشود بپذیریم این مطلب را، با ارتکازات سازگار نیست که حدث در اثنای نماز و لو قبل از سلام مبطل نماز نباشد مگر اینکه بگوییم سلام جزء نماز نیست آنوقت مفاد این صحیحۀ حسن بن جهم و آن دو روایت دیگر نفی وجوب سلام میشود، می شود معارض با آن روایاتی که میگفت تحلیلها التسلیم، آخر الصلاة التسلیم، جمع عرفی هم که ندارند، آن روایات میگفت تحلیها التسلیم آخر الصلاة التسلیم، مفاد این روایت بالالتزام این است که لیس التسلیم الجزء الواجب الاخیر من الصلاة . بعد تعارض که کردند رجوع میکنیم به مرجحات، ترجیح با روایات وجوب سلام است چون مخالف عامه است، عامه قائلند که بهجای سلام میشود با احداث حدث از نماز خارج شد.
اشکال
تعجب است. هم آقای حکیم این را دارد هم آقای خوئی در حالی که واضح است، هم در مغنی ابنقدامه جلد 2 صفحۀ 240 است هم در کتاب الفقه علی المذاهب الاربعة جلد 1 صفحۀ 215 که فقط ابوحنیفه این را میگفته که بهجای سلام با احداث حدث میشود از نماز خارج شد، اما مالک، شافعی، احمد بن حنبل، آنها میگفتند: نه، جزء اخیر نماز است سلام. عبارت مغنی ابنقدامه این است، می گوید: التسلیم واجب لا یقوم غیره مقامه و بهذا قال مالک و الشافعی، احمد بن حنبل را در الفقه علی المذاهب الاربعة گفته، و قال ابو حنیفة لا یتعین السلام للخروج من الصلاة بل اذا خرج بما ینافی الصلاة من عمل او حدث او غیر ذلک جاز، آنوقت چه جوری میشود که ما روایات دال بر جزء اخیر بودن سلام را میگوییم مخالف عامه است؟ نه، موافق فتوای مالک است که فقیه مدینه بوده و فتوای مالک در زمان خودش صاعد بوده و فقه او صاعد بوده در مدینه و اطراف مدینه به صرف اینکه ابوحنیفه مخالف جزء اخیر بودن سلام است که نمیشود بگوییم این روایات مخالف عامه است چون مخالف ابوحنیفه است.
توجیه مختار (توجیه دوم سیدخوئی): التزام به مفاد روایات: عدم مبطلیت حدث غیر اختیاری
به نظر ما جواب صحیح همین است که آقای خوئی مطرح کردند بهعنوان بخشی از جواب دوم که ممکن است ما ملتزم بشویم به مضمون این اخبار چون انصراف حدث به حدث غیر اختیاری است، اگر حدث اختیاری بود میگفت، فلما جلس احدث بعد حضرت میفرماید میرود وضو میگیرد و میآید تشهد را تدارک میکند و اگر بعد از تشهد بود نمازش صحیح است این حدث غیر اختیاری است، خب در حدث غیر اختیاری ما ملتزم میشویم. عرض کردم السنة لا تنقض الفریضة را هم حالا مبنای آقای سیستانی را بطور کلی قبول نکردیم، میگوییم اینجا منصوص است که حدث غیر اختیاری قبل از سلام نماز را باطل نمیکند چون سلام سنت است و جزئیت سلام برداشته میشود با اتیان به این منافی عن عذر یعنی در واقع اخلال کرده است به سلام واجب که سنت است عن عذر، و السنة لا تنقض الفریضة. حالا ممکن است استظهار ما از السنة لا تنقض الفریضة این نبود ولی بهخاطر این روایت ما ملتزم میشویم در اینجا که الاخلال بالسلام الذی هو سنة عن عذر لا یبطل الفریضة و لو عذر نسیان نیست، و لو عذر جهل قصوری نیست، عذر، صدور حدث غیر اختیاری است.
[سؤال: ... جواب:] او که داشت یتشهد و یسلم. اگر قبل از تشهد احداث حدث باشد دارد یتوضأ ثم یقعد فیتشهد و یسلم و ان کان بعد التشهد فلا شیء علیه.
روایت پنجم: موثقۀ زراره: صحت نماز عند احداث حدث قبل از سلام
روایت پنجم موثقۀ زراره عن ابی جعفر علیه السلام قال سألته عن الرجل یصلی ثم یجلس فیحدث قبل ان یسلم قال تمت صلاته.
توجیه اول (انصراف سلام به سلام اخیر) و مناقشۀ در آن
این روایت باز هم جوابی که از آن دادند همان جوابی است که از روایت قبلی دادند که یک توجیه این است که بگوییم فیحدث قبل ان یسلم، آن سلام اخیر را میخواهد بگوید، السلام علیکم نگفته یعنی السلام علینا گفته ولی السلام علیکم نگفته یحدث. که آقای خوئی این را ادعا میکند و میگوید اصلا سلام مطلق که گفته میشود منصرف است به همان السلام علیکم. که ما این را نفهمیدیم، کجا استظهار بشود که سلام انصراف دارد به سلام اخیر، السلام علیکم، که فرض کنیم السلام علینا گفته ولی هنوز السلام علیکم نگفته.
[سؤال: ... جواب:] السلام علینا کجا ملحق به تشهد شده؟ در تشهد رکعت دوم که میگویند اذا قلت السلام علینا و علی عبادالله الصالحین فقد انصرفت، بله عامه مکمل تشهد میدانند، اما شما میگویید سائل که زراره است این هم وقتی میگوید فیحدث قبل ان یسلم او هم مفروغعنه گرفته تشهد که میخواند السلام علینا و علی عبادالله الصالحین گفته و السلام علیکم نگفته و حدث از او صادر میشود؟ از کجا همچون استظهاری ما بکنیم؟
[سؤال: ... جواب:] روایت موثقۀ ابی بصیر که تشهد طویل را میگوید بله آنجا وقتی تشهد را بیان میکند سلامهایی را که میگوید بعد دارد ثم تسلم که آن روایت قرینه دارد که تسلم یعنی السلام علیکم، اما زراره وقتی سؤال میکند چه ظهور عرفی است که ما بگوییم وقتی که زراره میگوید الرجل یصلی ثم یجلس فیحدث قبل ان یسلم یعنی یحدث قبل ذکر السلام علیکم؟ و السلام علینا حتما گفته. ... فرض این است، عامه در تشهد رکعت دوم میگویند ولی ائمه نهی کردند اصحابشان را، گفتند اذا قلت السلام علینا و علی عبادالله الصالحین فقد انصرفت.
[سؤال: ... جواب:] کدام عرف؟ شیعه که نمیگفته در تشهد اول السلام علینا و علی عبادالله الصالحین چون روایت داریم ابنمسعود دو کار کرد که موجب بطلان نماز مردم شد یکی همین بود که گفت در تشهد اول بگویید السلام علینا و علی عبادالله الصالحین، این باعث شد نماز مردم باطل بشود، شیعه که نمیگفت، آنوقت زراره که از افقه الاولین و الاخرین است وقتی میآید از امام سؤال میکند فیحدث قبل ان یسلم این ظهور دارد یسلم غیر از السلام علینا است و آن السلام علینا متمم تشهد است به نظر زراره؟ همچون ظهوری نیست.
[سؤال: ... جواب:] شاهد بر این مطالب چیست؟ به قول آقای حکیم این حرف عرفی است که بگوییم سلام ظهور دارد در سلام اخیر که السلام علیکم است، آخه چه ظهوری دارد؟ یک وقت قرینهای هست مثل آنچه که در موثقۀ ابی بصیر بود که تشهد طویل را گفت، ملتزم میشویم یا همان روایتی که قبلا خواندیم که قالوا لم تسلم علینا، قرینه بود، اما این روایت چه قرینهای دارد؟
[سؤال: ... جواب:] الرجل یصلی ثم یجلس فیحدث قبل ان یسلم قال تمت صلاته، غیر از اینکه عرض میکنیم هیچ ظهوری ندارد در سلام اخیر، آیا قبل ان یسلم یعنی همۀ ذکرهای قبلی را گفته فقط مانده سلام؟ مثل اینکه بگوییم الرجل یصلی ثم یجلس فیحدث قبل ان یفرغ من صلاته، قبل ان یفرغ من صلاته یعنی تمام تشهد را بطور کامل گفته فقط السلام علیکم نگفته؟ نه، ممکن است وسط تشهد باشد. باز هم صدق میکند قبل ان یفرغ من صلاته، صدق میکند قبل ان یسلم، فیحدث قبل ان یسلم، قبل از اینکه سلام نماز را بدهد دچار حدث شده. اصلا مگر فرض کرده تشهد را بطور کامل گفته؟ همچون چیزی فرض نکرده، نگفت فیتشهد ثم یحدث قبل ان یسلم. ... شما میخواهید ادعا کنید که شاید فرهنگ آن زمان شاید اینطور بود که وقتی میگفتند فیحدث قبل ان یسلم یعنی بعد ما اکمل تشهده بما فیه السلام علینا و علی عبادالله الصالحین فاحدث قبل ان یقول السلام علیکم، شما میفرمایید شاید امام علیه السلام از بیان زراره بطور فهم عرفی این را فهمید، آخه این چه مقدار احتمالش عرفی است؟
توجیه مختار بنا بر حمل حدث بر خصوص حدث غیر اختیاری: التزام به مفاد روایت
ما به نظرمان اگر این روایت حمل بشود بر حدث غیر اختیاری ما ملتزم میشویم به اینکه تفصیلی که در روایت دیگر بود به اینکه بعد از فراغ از تشهد باشد مشکلی ندارد، قبل از فراغ از تشهد باشد میرود وضو میگیرد و میآید تشهدش را تدارک میکند.
طرح روایت بنا بر اطلاق حدث
اما اگر بگویید این قابل حمل بر حدث غیر اختیاری نیست و انصراف فیحدث مثلا به خصوص حدث غیر اختیاری نیست، این روایت میشود مخالف سنت قطعیه، ما حدود دوازده روایت داشتیم راجع به اینکه سلام واجب اخیر نماز هست، یک روایت مخالف سنت قطعیه است و یک روایت اگر مخالف سنت قطعیه بود این مصداق ما خالف السنة میشود.
[سؤال: ... جواب:] این روایت قابل توجیه نبود، روایات دیگر توجیه داشت، این روایت قابل توجیه نبود، این روایت میشود مخالف سنت. حالا مخالف سنت یا مثل آقای خوئی میگوییم سنت یعنی سنت قطعیه و ما خالف الکتاب و السنة فهو مردود یا آن بیانی که خودمان داریم که میگوییم وقتی خبر قطعی الصدور بود و قطعی الجهة بود میشود مثل کتاب، چه جور خبر مخالف کتاب مردود است، کتاب چه خصوصیتی دارد، کتاب قطعی الصدور و قطعی الجهة است و الا قطعی الدلالة که نیست، این اخباری که دال بر لزوم تسلیم است اینها قطعی الصدور است اجمالا، قطعی الجهة هم هست، چون بین عامه اختلاف بوده، احتمال تقیه در این روایت نیست. وقتی نبود، این روایت که الان خواندیم (موثقۀ زراره) میشود خبر ظنی مخالف سنت قطعیه و تنها جوابی که ما میتوانیم بدهیم این است. مگر اینکه بگوییم منصرف است فیحدث به حدث غیر اختیاری که او را میشود علیالقاعده درست کرد، حدث غیر اختیاری مصداق السنة لا تنقض الفریضة میشود و لو به برکت این روایات، منتها آن روایت قبلی حسن بن جهم تفصیل داد گفت اگر قبل از تشهد باشد باید تشهد را تدارک کنی ولی اگر بعد از تشهد باشد هیچ مشکلی ندارد و نماز صحیح است.
روایت ششم: موثقۀ غالب بن عثمان: ینام قبل ان یسلم قال تمت صلاته
روایت ششم موثقۀ غالب بن عثمان بود که برخی استدلال کردند بر نفی وجوب سلام، سألته عن الرجل یصلی المکتوبة فیقضی صلاته و یتشهد ثم ینام قبل ان یسلم قال تمت صلاته.
توجیه روایت
ظاهر ینام قبل ان یسلم اگر گفتیم نوم غیر اختیاری است، میگوییم مصداق السنة لا تنقض الفریضة میشود. و شاهد بر اینکه این را حمل کنیم بر نوم غیر اختیاری ذیل روایت است که میگوید و ان کان رعافا غسله و رجع و سلم، او نشان میدهد که سلام واجب است منتها فرقش این است که اگر خون بینی بیاید حدث که نیست، برو بشوی، پشت به قبله هم نشو بیا سلام نماز را بده، اما اگر احداث حدث باشد او دیگر باعث میشود سلام خلل به طهارت از حدث اصغر بینش واقع بشود، سلام را میبخشند میگویند السنة لا تنقض الفریضة .
[سؤال: ... جواب:] مشکل نداشت، رعاف غیر اختیاری مگر گفتیم چکار کن، اگر محل برای تدارک سلام هست بیا سلام را تدارک کن، اگر محلی برای تدارک سلام نبود او را بیان نکرده امام، فرضی را بیان کرده که خون بینی که میشوی میتوانی بروی بشویی و بیایی بدون فوت موالات سلام بده، فرمود بیا این کار را بکن این نشان میدهد سلام واجب است و این قرینه میشود آن "نام" در صدر موثقۀ غالب بن عثمان را حمل کنیم بر نوم غیر اختیاری چون اگر سلام واجب است نوم اختیاری قبل از سلام واجب مبطل نماز میشود، او را که نمیشود حمل کنیم بر نوم اختیاری.
[سؤال: ... جواب:] تمت صلاته مثل اینکه با حدیث لاتعاد گفتند تمت صلاته. ... تمت صلاته و لو به برکت السنة لا تنقض الفریضة تمت صلاته. در خود روایاتی که نسیان کرده جزء غیر رکنی را داریم تمت صلاته یعنی نمازش محکوم به صحت است.
روایت هفتم صحیحه زراره است: قلت له من لم یدر فی اربع هو ام فی ثنتین و قد احرز الثنتین قال یرکع برکعتین و اربع سجدات و یتشهد و لا شیء علیه. گفتند: در نماز احتیاط نگفت یتشهد و یسلم و لا شیء علیه.
تامل بفرمایید راجع به این روایت انشاءالله فردا بحث میکنیم.
و الحمد لله رب العالمین.
بدون نظر