رفتن به محتوای اصلی

۵-۱. بحث روایی

بحث دلالی

غبار در بعضی از روایات به عنوان مبطل روزه ذکر شده است

  1. مُحَمَّدُ بْنُ‌ الْحَسَنِ‌ بِإِسْنَادِهِ‌ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ الْحَسَنِ‌ الصَّفَّارِ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ عِيسَى عَنْ‌ سُلَيْمَانَ‌ بْنِ‌ جَعْفَرٍ الْمَرْوَزِيِّ‌ قَالَ‌ سَمِعْتُهُ‌ يَقُولُ‌: إِذَا تَمَضْمَضَ‌ الصَّائِمُ‌ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ‌، أَوِ اسْتَنْشَقَ‌ مُتَعَمِّداً أَوْ شَمَّ‌ رَائِحَةً‌ غَلِيظَةً‌ أَوْ كَنَسَ‌ بَيْتاً فَدَخَلَ‌ فِي أَنْفِهِ‌ وَ حَلْقِهِ‌ غُبَارٌ فَعَلَيْهِ‌ صَوْمُ‌ شَهْرَيْنِ‌ مُتَتَابِعَيْنِ‌ فَإِنَّ‌ ذَلِكَ‌ لَهُ‌ مُفَطِّرٌ مِثْلُ‌ الْأَكْلِ‌ وَ الشُّرْبِ‌ وَ النِّكَاحِ‌.
  2. وَ بِإِسْنَادِهِ‌ عَنْ‌ أَحْمَدَ بْنِ‌ الْحَسَنِ‌ بْنِ‌ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ فَضَّالٍ‌ عَنْ‌ عَمْرِو بْنِ‌ سَعِيدٍ عَنِ‌ اَلرِّضَا عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ قَالَ‌: سَأَلْتُهُ‌ عَنِ‌ الصَّائِمِ‌ يَتَدَخَّنُ‌ بِعُودٍ أَوْ بِغَيْرِ ذَلِكَ‌ فَتَدْخُلُ‌ الدُّخْنَةُ‌ فِي حَلْقِهِ‌ فَقَالَ‌ جَائِزٌ لاَ بَأْسَ‌ بِهِ‌ قَالَ‌ وَ سَأَلْتُهُ‌ عَنِ‌ الصَّائِمِ‌ يَدْخُلُ‌ الْغُبَارُ فِي حَلْقِهِ‌ قَالَ‌ لاَ بَأْسَ‌. [0]

چالش‌ها

استنباط از این روایات با چند چالش مواجه است

دلالت روایت اول

  1. روایت اول: ایصال غبار در این روایت در کنار شم رائحه ذکر شده است که از مبطلات روزه نیست (سیاق)
    1. وجود شم رایحه و... قرینه‌ است که افطار در این روایت تحت استحباب است
      1. پاسخ ۱: ایرادی ندارد. موارد اول استحبابی و مورد دیگر وجوبی است(خویی)
        1. پاسخ: وقتی تعداد زیادی استحباب است (آملی)
      2. پاسخ ۲: استحباب در رایحه غلیظه قطعی نیست. (آملی)

تعارض بدوی روایات:

  1.  روایت اول دال دال بر مبطلیت ایصال غبار است و روایت دوم دال بر عدم مبطلیت
    1. جمع۱: موضوع روایت اول عمد است؛ قرائن: 
      1. استنشاق قید متعمدا دارد. وحدت سیاق را هم قایلیم. پس سایر فقرات هم متعمدا است (خویی)
        1. رد: با یک فقره که سیاق درست نمی شود(آملی)
      2. کنس فعل اختیار و عمدی است (خویی)
        1. رد:  (شبیری)
        2. رد: عمد: عمد به معنای اختیاری/ عمد به معنای قاصدا غیر ساهی و ناسی. ما این را می‌خواهیم.  نه اولی را. اولی را آقای خویی گفته. (آملی)
          (آملی)
      3. کفاره برای افطار عمدی است (خویی). روایت دیگر برای غیر عمدی است.

بحث رجالی

سلیمان بن جعفر مجهول است. اقای خویی می گوید این سلیمان بن حفص است که موثق است لذا مشکل سندی حل می شود. هم چنین اگر صرف نقل روایت در کتب اربعه را کافی بدانیم مشکل سندی حل می شود.

اشکال اضمار روایت را هم پاسخ داده اند که مثل صفار روایتی با راوی نامعلوم وارد کتابش نمی کند

شیخ هم می گوید من کسانی که من ابتدا به نامشان کردم صاحبان کتب هستند و کتبشان معمول به اصحاب بوده است. کتاب معمول به اصحاب روایت را از راوی ناشناس می آورد؟

بررسی استدلال برای جبر سند به عمل مشهور:

آقای خویی می گوید مشهور به این روایت عمل نکرده اند چون فقها فقط به قضا عمل کرده اند نه کفاره در حالی که روایت هر دو را می گوید.

این حرف درست نیست چون خیلی از فقها کفاره را هم گفته اند.

بله! استناد مشهور به این روایت روشن نیست چون احتمالات دیگری در قول مشهور می رود. روشن نیست به روایت سلیمان عمل کرده اند یا از باب ادخال فی الجوف بوده یا از باب اکل.

 

 
 
 

 

 
مثال- سوال‌وجواب- بحث فرض و حکمی
تمرین
ایده‌ها
مطالب مرتبط و توضیح چرایی ارتباط