رفتن به محتوای اصلی

ملاقی طرف علم اجمالی (علم اول)

توضیح مساله


هر حکم شرعی، موضوعی دارد که اگر محقق باشد، آن حکم فعلی است و با علم مکلف به آن منجز می‌شود.

در نمونه‌های علم تفصیلی به موضوع، مکلف به وجود موضوع و نیز به محل موضوع علم دارد. مثلا می‌داند که شراب وجود دارد و می‌داند در ظرف خاصی است.

در مقابل، در علم اجمالی مکلف علم دارد که موضوع حکم شرعی محقق است اما درباره‌ محل آن شک دارد. مثلا می‌داند که شراب وجود دارد اما نمی‌داند در ظرف ۱ است یا در ظرف ۲. یا می‌داند نمازی بر او واجب است اما نمی‌داند نماز ظهر است یا نماز جمعه. در این حالت هم تکلیف معلوم و منجز است و چون موافقت قطعی با آن بر مکلف واجب است، برای انجام تکلیف همه‌ اطراف علم اجمالی را در نظر می‌گیرد؛ چون تکلیف بر عهده‌ اوست و هر طرف را که ترک کند، اگر تکلیف او باشد معصیت کرده است. در ننیجه مثلا هر دو ظرف ۱ و ۲ را دور می‌ریزد و هر دو نماز ظهر و جمعه را می‌خواند.

در نمونه‌ دیگر،  می‌دانیم که لباس ۱ یا لباس ۲ با چیز نجسی ملاقات داشته‌ است. در نتیجه، علم اجمالی داریم که یکی از دو لباس ۱ و ۲ ملاقی نجس  و متنجس است، حکم (اجتنب عن ملاقی النجس) منجز است و  اجتناب از هردو لباس برای امتثال آن حکم منجز لازم است.

پس از این مرور می‌خواهیم به این بپردازیم که

اگر موضوع حکم شرعی دوجزئی باشد، یک جزء آن موجود باشد و وجود جزء دیگر محتمل باشد، به این صورت که یا این جز  اما طرف علم اجمالی باشد وظیفه چیست؟ مشتق

مثلا در حکمِ (ملاقی نجس نجس است)، وجود ملاقی نجس که موضوع است وابسته به وجود نجس است. یعنی باید چیز نجسی باشد و چیزی با آن ملاقات کند تا ملاقی نجس داشته باشیم.

حال اگر می‌دانیم یکی از ظرف‌های ۱ و ۲ نجس است و لباسی با یکی از آن‌ها ملاقات کند وظیفه چیست؟ 

یا در حکم (شارب‌الخمر یحد/کسی که شراب بنوشد حد می‌خورد)، شارب الخمر موضوع است و وابسته است به وجود شراب و نوشیدن آن.

اگر کسی یکی از ظرف‌های اطراف علم اجمالی به شراب‌ بودن را بنوشد وظیفه چیست؟

عنوان ملاقی طرف علم اجمالی بیشتر متناسب با بحث نجاست است. اما شامل همه این موارد است.

پاسخ

از طرفی ممکن است حکم شرعی منجز باشد، زیرا وظیفه‌ مکلف احتیاط نسبت به همه اطراف علم اجمالی است و لازمه‌ آن احتیاط نسبت به موضوع حکم شرعی جدید و فعلی دانستن آن است.

از طرف دیگر ممکن است حکم شرعی منجز نباشد، زیرا موضوع حکم شرعی جدید، واقعا محقق نشده است.

به علاوه، ممکن است بین اطراف علم اجمالی و ملاقی (ویرایش) علم اجمالی دیگری داشته‌ باشیم یا نداشته باشیم.

مولفه‌های تاثیرگذار در مساله

تنجیز علم اجمالی در موضوعات دوجزئی

کیفیت حکم شرعی و موضوع آن

تنجیز مجدد منجَّز

کیفیت نجس شدن ملاقی

به وجود آمدن علم اجمالی جدید

در این موارد، سوال ما درباره‌ علم اجمالی جدیدی نیست که بین یکی از اطراف و مثلا ملاقی طرف دیگر به وجود می‌آید.

مثلا در نمونه‌های بالا علم اجمالی جدیدی به وجود می‌آید که ظرف ۱ یا لباس نجس است. یا علم اجمالی جدیدی داریم که یا در ظرف ۱ شراب است یا کسی که از ظرف ۲ نوشیده شراب نوشیده است.

اما خواهیم دید که درباره تنجیز علم اجمالی دوم اختلاف نظر وجود دارد و همیشه هم چنین علمی وجود ندارد.

مانع عملی علم اجمالی دوم

ممکن است علم اجمالی دوم تشکیل نشود.فرض کنید بعد از علم اجمالی به نجاست الف یا ب، الف از بین برود یا از محل ابتلا خارج شود و بعدا ج با ب ملاقات کند؛ در این صورت علم اجمالی دوم تشکیل نمی‌شود.

مانع نظری علم اجمالی دوم

در نگاه افرادی که تنجیز مجدد را محال می‌دانند (المنجز لاینجز ثانیا) طرف ۱ در علم اجمالی اول یک‌ بار منجز شده است و دیگر قابل تنجیز نیست. بنابراین علم اجمالی دوم بین ملاقی و طرف ۱ نیز منجز نیست. (+)

با توجه به این دو نکته، در ادامه بحث برای درک آسان‌تر می‌توانیم فرض کنیم که طرف ۱ از بین رفته است.

موضوع در این موارد چه و چندجزئی است؟

همان طور که گذشت، می‌دانیم که اگر معلوم اجمالی موضوع حکم باشد، حکم منجز است و سوال ما درباره حالتی است که طرف علم اجمالی، جزء الموضوع حکم شرعی است.

در نمونه‌های بالا اگر موضوع حکم شرعی را محقق و معلوم علم اجمالی بدانیم، حکم شرعی منجز است. این فرضیه دو صورت دارد:

اگر موضوع واحد و معلوم اجمالی ما باشد

در بعضی از نمونه‌ها موضوع حکم شرعی همان معلوم علم اجمالی اول است‌. فرض کنید علم اجمال داریم که آب ظرف ۱ یا آب ظرف ۲ نجس است. اگر آب ظرف ۳ را داخل ظرف ۲ بریزیم، ملاقی (آب ظرف۳) با طرف علم اجمالی یکی می‌شود. همین طور اگر مقداری از آب ظرف ۲ را داخل ظرف ۳ بریزیم علم اجمالی داریم که آب ظرف ۱یا آب ظرف ۲ که با آب ظرف ۳ یکی شده نجس است. 

همچنین اگر کسی نجس‌شدن اشیا را مانند صورت بالا تصور کند و نجاست شئ دوم را همان نجاست شئ اول بداند نجاست ملاقی نجس را طرف علم اجمالی اول می‌داند.

همچنين  اگر اجتناب از ملاقی نجس را از مصادیق اجتناب از نجس بدانیم، علم اجمالی به این‌که که باید از نجس اجتناب کرد یعنی علم اجمالی به وجوب اجتناب از طرف ۱ یا وجوب اجتناب از طرف ۲ و ملاقی آن.

(برای بررسی بیشتر کیفیت نجاست به بحث فقهی آن مراجعه کنید)

مثلا در (اجتنب عن ملاقی النجس) النجس است. صورت دیگر این حکم شرعی (النجس اجتنب عن ملاقیه) با (النجس ان لاقاه شیء فهو نجس) است. با وجود نجس، این حکم شرطی هم منجز است.


یا در حکم شرعی (یجب علی الحاکم حد شارب الخمر) موضوع الخمر است. صورت دیگر این حکم (الخمر ان شربه شخص یجب علی الحاکم حده) یا (الخمر یجب حد شاربه) است. (آملی)


همچنین گاهی


در نمونه‌ دیگر: فرض کنید لباس


اگر موضوع چندجزئی باشد

بررسی حکم با موضوع چند جزئی

بررسی کیفیت نجاست


سرایت نجاست به شیء دیگر به چند شکل قابل تصور است:

بررسی تفاوت احکام تکلیفی و احکام وضعی

بررسی فعلیت شروط و موانع


صدر: فعلیت خطاب تکلیفی-> فعلیت مانع، فارغ از خارج، فعلیت شرط تنجیز است 

مشهور: فعلیت مانع باید احراز شود (متعلق المتعلق)، فعلیت شرط تنجیز است

لاریجانی: فعلیت شرط تنجیز نیست، فعلیت قضایای شرطی کافی است

نظر

۱) آقای صدر: علم اجمالی = علم به تکلیفی فعلی فی البین قابل انطباق بر طرفین منجز است.

 تکالیف فعلی: اجتنب عن النجس / مانعیت لباس ملاقی نجس برای نماز

۲) مشهور: علم به ملاقات با نجس نداریم لذا منجز نیست

۳) امکان ملاقات‌ باشد حکم فعلی است

۴) اینها فعلی نیستند. زیرا مگر این‌که قضیه شرطی را منجز بدانیم. فعلیت شرط نیست.

سوال

اگر علم اجمالی داریم که در زمان ۱ یکی از دو ظرف الف و ب نجس است و احتمال ملاقات ملاقی با یکی از دو ظرف در آینده را می‌دهیم

پاسخ

اگر علم به ملاقات داشته باشیم، اصل طهارت در عدل الملاقا با اصل طهارت در ملاقی تعارض می‌کند

اما اگر علم نداشته باشیم اصل حل در عدل جاری می‌شود در آینده هم اگر ملاقات محقق شد اصل حل در ملاقی جاری می‌شود و عدل از محل ابتلا خارج است.

سوال: مخالفت قطعی