رفتن به محتوای اصلی

۸ اذا کان... بحث خروج از محل ابتلا

درس

مقدمه

مفاهیم و مبانی

ثمرات

خروج از محل ابتلا

مساله‌ی اصلی ما این است که گاهی به نظر می‌رسد علم اجمالی داریم، اما یک (یا چند) طرف از اطراف علم اجمالی از دسترس ما خارج است و کاری با آن نداریم و به اصطلاح ار محل ابتلای ما خارج است؛ مانند وقتی که می‌دانیم یکی از دو ظرف ۱ و ۲ نجس است؛ ظرف ۱ در اختیار من است و ظرف ۲ در اختیار فردی است که در کشور دیگری زندگی می‌کند؛ یا وقتی علم داریم که یکی از لباس‌های کارخانه‌ای نجس شده است؛‌اما مقداری از تولیدات این کارخانه به کشور دیگری فروخته شده است. آیا این علم اجمالی منجز است؟

برای بررسی این مساله باید مروری داشته باشیم بر بحث اشتراط قدرت در تکلیف.

۱. اشتراط قدرت در تکلیف

همان طور که پیش‌تر* بیان شد، قدرت امتثال شرط تکلیف است چرا که تکلیف به غیر مقدور، لغو است و عقاب بر اساس آن قبیح است.


به علاوه، پیشتر گفتیم که اگر یک طرف علم اجمالی 

بنابر در صورتی که علم اجمالی داریم به وجد تکلیف بین طرف ۱ و ۲ و می‌دانیم که قدرت امتثال طرف ۲ را نداریم، علم داریم به نبود تکلیف در طرف ۲ و شک داریم در وجود تکلیف در طرف ۱

به سخن دیگر

علم اجمالی بین ما یقدر علی امتثاله و ما لایقدر علی امتثاله منجز نیست.

منظور از قدرت چیست؟

قدرت عقلی

قدرت عرفی

حرج و تنفر

۲. قدرت بر معصیت

گفتیم که اگر کسی قدرت بر انجام کاری نداشته باشد، بیهوده و لغو است که انجام آن کار را به عهده‌ی او بگذاریم و او را مکلف به امتثال چنین تکلیفی کنیم. به همین صورت لغو است که کسی را از انجام کاری نهی کنیم که قدرت انجامش را ندارد. مانند این‌که به کسی فرمان دهیم که از منظومه‌ی شمسی خارج نشود.

نگاه جزئی‌تر

همان طور که در بحث حقیقت حکم شرعی * آمد، در چنین مواردی دو نظریه وجود دارد. بر اساس یک نظریه، اصلا تکلیفی متوجه مکلف نیست؛ چرا که حقیقت حکم بعث و زجر فعلی است و در در این‌جا وجود ندارد.

بر اساس نظریه‌ی دیگر حکم شرعی وجود دارد اما این حکم در حق مکلف منجز نیست.

پس اگر قدرت بر امتثال یا قدرت بر عصیان وجود نداشته باشد، در نظریه‌ی اول در یک طرف از اطراف علم اجمالی تکلیف وجود ندارد و علم اجمالی منجز نیست؛ چون علم اجمالی تبدیل می شود به علم به نبود تکلیف در یک طرف و شک بدوی در وجود تکلیف در طرف دیگر.

 و در نظریه‌ی دوم تکلیف وجود دارد اما علم اجمالی منجز نیست؛‌ زیرا در این حالت تنها یک طرف می‌تواند حکم منجز داشته باشد. به سخن دیگر، رکن سوم تنجیز علم اجمالی چه در مبنای اقتضا و چه در مبنای علیت برقرار نیست. در نظریه اقتضا، علم اجمالی بین ما یقبل التنجیز و ما لایقبل التنجیز، منجز نیست و در نظریه‌ی علیت، چنین حکمی صلاحیت تنجیز ندارد.

 

 

 

مثال- سوال‌وجواب- بحث فرض و حکمی
تمرین
ایده‌ها
مطالب مرتبط و توضیح چرایی ارتباط

این بحث را در چهار جهت می‌توایم دقیق‌تر کنیم:


  1. بررسی انواع ناتوانی (عدم قدرت)
  2. بررسی ناتوانی نسبت به عصیان و نافرمانی
  3. بررسی انواع ناتوانی در عصیان
  4. تفاوت تکلیف و تنجیز

بررسی انواع قدرت

قدرت با نگاه عقلی

اگر بخواهیم با دقت عقلی بررسی کنیم، همین که از نظر عقل، انجام کاری برای ما محال نباشد، ما قدرت انجام آن را داریم. مثلا محال نیست که ما یک گودال صد متری را با ابزاری در حد قاشق در زمین حفر کنیم. ممکن است این کار زمان و توان زیادی از ما بگیرد اما از نظر عقلی این کار محال نیست. در مقابل پریدن ما تا حدی که به ماه برسیم محال است. آنچه عقل لغو می‌داند تکلیفی است که امکان امتثال ندارد. اما تکلیفی که سختی و مشقت فراوان دارد اگر به حکمتی به عهده‌ی افراد گذاشته شود لغو یا قبیح نیست نافرمانی و عصیان در برابر آن عقاب دارد

قدرت با نگاه عرفی

اگر تکلیفی به عهده‌ی کسی باشد که ممکن است آن را انجام دهد، اما 

یادآوری مراحل حکم:

وجود ملاک، شوق، جعل، ابراز جعل و خطاب، تنجز

  • عدم قدرت بر امتثال
      • از لحاظ عقلی
      • از لحاظ عرفی
      • به لحاظ حرج

  • قدرت بر امتثال شرط تکلیف است
      • لغویت
      • انصراف ادله
      • ادله لفظی
    • شرط تنجیز تکلیف است (آ خمینی صدر محمدی: اطلاق موونه زایده ندارد)
                    • بنا بر علیت: لا یلصح للتنجیز
                    • بنا بر اقتضا: عقل عملی حکم به تنجیز چنین مواردی نمی‌کند وجدانا
  • قدرت عرفی
      • آقا ضیا: قدرت عرفی بر امتثال و نیز عصیان شرط است